محل تبلیغات شما

♥راه بـــــی نـــــهــــایــت way to infinfty♥



 آیا این عشق است، یعنی عاشق شده‏ ام؟ همیشه به او فکر می‏کنم، می‎خواهم همه جا حضور داشته باشد، اگر نباشد دلتنگ می‏شوم، وقتی می‏خندد خوشحالم و وقتی گریه می‏کند، ناراحت می‏شوم، همانی را می‏خواهم که او می‏خواهد. به طور حتم این عشق است.

 

عشق چیست؟

 

از قرن‏ها پیش عشق احساس قلبی شناخته می‏شده است اما از قرن هجدهم به بعد که علم قلب‏ شناسی بال و پر گرفت، جایگاه عشق به مرور متزل شد تا آنکه در نهایت در قرن بیستم، عشق احساسی تولید و کنترل شده از سوی مغز و نتیجه فعل و انفعالات شیمیایی در بدن خوانده شد. با پیشرفت هر چه بیشتر علم، مشخص شد عشق نتیجه واکنش متقابل مغز (مراکز مربوط به غرایز، احساسات و منطق) و قلب است. ده‏ها هزار نورون اطلاعات درونی را به مغز مخاطره می‏کنند و در نهایت مرکز مربوط به غرایز این اطلاعات را بررسی کرده و دستور بروز عکس‏العمل‏های فیزیکی مثل تندشدن ضربان قلب، سرخ شدن پوست و عمیق‏تر شدن تنفس را صادر می‏کند.

 

آیا واقعا عاشقی؟

 

برخی نشانه‏ ها می‏تواند به شما اثبات کند که عاشق طرف مقابل هستید و او هم به همان اندازه شما را دوست دارد.

 

1 به سمت هم کشیده می‏شوید

 

یکی از نشانه ‏های عشاق این است که از کنار هم بودن احساس غرور می‏کنند و همدیگر را در مقابل دیگران به‏ گونه ‏ای توصیف می‏کنند که انگار برترین هستند. در مقابل افرادی که همدیگر را دوست دارند اما عاشق واقعی نیستند، عیوب همدیگر را بیشتر از خوبی‏های هم می‏بینند و هر یک در رابطه احساس حقارت می‏کنند.

 

2 با هم خوش می‏گذرانید

 

وقتی عاشقید حضور طرف مقابل لذت‏بخش است و در عین داشتن اضطراب، فرد عاشق احساس لذت می‏کند و این درواقع همان تقابل عقل و احساس است. وقتی با فردی قراری عاشقانه دارید، اما احساس افسردگی خستگی و سردرگمی می‏کنید یعنی یا شما عاشق نیستید یا طرف مقابلتان.

 

3 همیشه برای هم حاضرید

 

وقتی با او تماس می‏گیرید حتی اگر در جلسه کاری باشد پاسخ شما را کوتاه هم که شده می‏دهد. همیشه خوش خلق است و به دنبال فرصتی برای دیدنتان می‏گردد. تمامی این کارها یک معنا دارد طرف مقابل عاشق شماست. شما اولویت اول او هستید، او می‏خواهد این حس را نشانتان دهد. اگر طرف مقابلتان به شما زنگ نمی‏زند خود را با کار سرگرم کرده و وقتی با شماست مرتبا با تلفن حرف می‏زند یعنی عاشقتان نیست.

 

4 نگران هم هستید

 

وقتی با هم هستید از شما می‏پرسد که روز خوبی را گذرانده‏ای یا نه و اینکه شما مشکلی نداری؟ به عبارت دیگر فرد عاشق نیازهای نارسیسیک خود را فراموش می‏کند و به دیگری گرایش می‏یابد. این گرایش نه از روی احترام، بلکه به خاطر عشق است. اگر طرف مقابلتان توجه زیادی به شما نشان نمی‏دهد و مشکلات درگیری‏ هایتان برای او مهم نیست، چشم و گوشتتان را بهتر باز کنید.

 

5 آسیب‏ پذیرید

 

فرد عاشق دوست دارد برای طرف مقابل از خود بگوید؛ از هر آنچه که دوست دارد از کودکی ‏اش و موقعیت‏هایی که از دست داده. او سعی می‏کند اعتماد طرف مقابل را به دست بیاورد البته با توصیف آنچه که هست نه آنچه که باید باشد. معمولا خود را آسیب‏ پذیر نشان می‏دهد تا در پناه دیگری امنیت و محبت را بیابد. اگر طرف مقابل شما اظهار می‏کند که مردها و زن‏ها را خوب می‏شناسد، مراقب باشید. او تنها می ‏خواهد مدتی را با شما خوش بگذراند.

 

6 در رویای هم هستید

 

داشتن یک خانه، فرزندان زیاد و زندگی رویایی. عاشق‏ها رویاهای هم را همانند یک پازل کنار هم می‏چینند و زندگی آینده را کنار هم می‏سازند. اگر فردی که در کنار شماست، زندگی را یکنواخت می‏بیند و اشتیاقی به رویاپردازی ندارد و اهمیتی به برنامه‏ ریزی‏های شما برای آینده نمی‏دهد، خود را گول نزنید او عاشق شما نیست. وقتی عاشق کسی هستید، بزرگ‏ترین نگرانی این است که چگونه فرد مقابل را از احساسات خود نسبت به او باخبر کنید.

اکثر افراد فکر می‏کنند باید این کار را به صورت ناخودآگاه و در کمتر از 3 ثانیه انجام داد اما این بدترین روش است. اگر جزو افرادی هستید که تصور می‏کنید برای ابراز احساساتتان باید جلو بروید و به فرد مقابل بگویید سلام من شما را دوست دارم و می‏خواهم با هم باشیم»، تکنیکی است که تنها باعث دورشدن طرف مقابل از شما خواهد شد. پس به این 6 روش عمل کنید. به طور حتم این روش‏ها موثرتر خواهد بود.

 

7 دلتان را به دریا بزنید

 

می‏گوید 4 ماه است که عاشق او شده اما جرات نمی‏کند به او بگوید. اما چرا؟ چون نمی‏داند عکس‏ العمل او چه خواهد بود؟!

اگر عاشق هستید به جای انتظار کشیدن راهی برای بیان خواسته ‏تان پیدا کنید با انتظار چیزی درست نمی‏شود. پا پیش بگذارید و به نحوی باب صحبت را باز کنید.

 

8 نگویید عاشق شما هستم

 

هرگز در برخورد اول به فرد مقابل نگویید که عاشقانه او را دوست دارید. می‏توانید پیشنهاد رفتن به سینما یا رستوران را به او بدهید تا با هم بیشتر آشنا شوید. به احساسات طرف مقابل احترام بگذارید و قدم به قدم پیش روید.

 

9 منتظر موقعیت باشید

 

مطمئنا نمی‏شود در یک جمع دوستانه به خانمی گفت که عاشقش هستید. برای اظهار عشق همه چیز باید برنامه ‏ریزی شده باشد. بهترین زمان از روز برای بیان احساسات، عصر است. البته برای بیان احساساتتان موقعیت فرد را در نظر بگیرید، اگر فرد مقابل شما درگیر کار و رسیدگی به دستورات رییس خود است یا به تازگی بحثی با دوستان یا والدینش داشته، مطمئنا توجهی به اظهار عشق شما نخواهد کرد. بهتر است بعد از اینکه موقعیت مناسبی یافتید رودررو (نه تلفنی یا با فرستادن اس‏ام‏اس و ایمیل) اظهارات خود را ابراز کنید و خجالت را کنار بگذارید.

 

10 اصرار نکنید، از نو شروع کنید

 

به عکس‏ العمل‏ های طرف مقابل احترام بگذارید. اگر او درخواست شما را رد کرد، بیش از حد اصرار نکنید. شانس دیگری به خود بدهید و بعد از مدتی صبر (مثلا پس از گذشت چند روز) دوباره درخواستتان را مطرح کنید. اگر در نهایت موفق نشدید به احساسات طرف مقابل بها دهید.

 

11 اعتماد به نفس داشته باشید

 

آنچه ن را عاشق مردان می‏کند، ثبات‏ قدم و اعتمادبه‏ نفس آنهاست. پس با ترس و لرز برای اظهار عشق قدم برندارید. اگر واقعا نمی‏دانید چگونه باید عشقتان را ابراز کنید چند کتاب و مجله بخوانید یا در سمینارهای مربوطه شرکت کنید. وقتی اعتمادبه ‏نفستان به اندازه کافی بالا رفت، عشقتان را ابراز کنید.

 

12 بیش از حد رمانتیک نباشید

 

در برخی فیلم‏ها می‏بینیم که عشاق نیمه‏ شب در جنگل زیر نور ماه یا در هلی‏کوپتر هنگام سقوط، عشقشان را ابراز می‏کنند، اما بهتر است شما منطقی‏ تر باشید. براساس زندگی خودتان موقعیت مناسب را بیابید و درخواستتان را مطرح کنید.

منبع:زندگی مثبت


Hear


بسیاری از جنبه های زندگی ما از آنچه می خوریم گرفته تا مدل موهایمان بر میزان استقامت تارهای موهایمان تأثیرگذار هستند. در خواندنی ها به عاداتی اشاره کرده ایم که باعث می شوند تار موهایتان نازک شوند و بیشتر بریزند و در نتیجه باید سعی کنید روش زندگی خود را تغییر دهید تا موهای سالم و زیبائی داشته باشید.

1- دوش آب داغ نگیرید.

آب داغ موجب از دست رفتن آب تارهای مو (درست مثل پوست) می شود و در نتیجه موهایتان خشک می شوند و بیشتر می ریزند. بدین ترتیب نه تنها چربی های محافظ پوست سرتان را می شویید، بلکه گرمای آب باعث می شود که روزنه های سر شما بیشتر چربی تولید کنند و بدین ترتیب به ریشه موها آسیب می رسد و موهایتان بیشتر می ریزد. پس بهتر است موهایتان را با آب ولرم و حتی سرد بشویید. سعی کنید همیشه با آب ولرم دوش بگیرید و موهایتان را با سردترین آب ممکن آبکشی کنید.

2- از وسایل حالت دهنده داغ استفاده نکنید.

دماهای بسیار داغ به پروتئین هایی که موهایتان را می سازند و به روپوست محافظ آنها آسیب می زنند. وقتی روپوست مو آسیب ببیند، تعادل رطوبتی آن بهم می خورد و موها بیشتر به شکستگی و ریزش آسیب پذیر می شوند. استفاده از سشوار و دیگر وسایل داغ را به حداقل برسانید و سعی کنید از وسایلی با کمترین دمای ممکن استفاده کنید. همیشه اسپری ضدگرما بزنید تا عایقی گرمایی برای کاهش اصطکاک ایجاد شود.

3- رژیم سخت نگیرید.

اینکه خودتان را از گرسنگی بکشید بدنتان را مجبور می کند تا انرژی کم خود را برای کارکردهای اصلی مانند کمک به کارکرد قلب و مغز بکار ببرد و دیگر انرژی زیادی برای درست کردن مو نمی ماند. در واقع یکی از نشانه های اصلی در تشخیص سوء تغذیه ریزش مو است. سعی کنید رژیم غذایی سالمی داشته باشید و پروتئین هایی همچون ماهی، مرغ، عدس و لوبیا مصرف کنید. مو در اصل از پروتئین تشکیل شده است. اگر پروتئین کافی مصرف نکنید موهایتان از بین می روند.

4- به موهای خیس درست رسیدگی کنید.

موهای ما وقتی خیس هستند بیش از هر زمان دیگر نسبت به شکستن آسیب پذیرند، زیرا وقتی موها خیس هستند، روپوست محافظ آنها کمی بلند می شود. شانه کردن موها زیر دوش و سپس خشک کردن شدید موها با حوله، طوفان شدیدی برای موها محسوب می شود. سعی کنید قبل از آنکه موها خیس شوند آنها را شانه بزنید و بدین ترتیب بعد از دوش گرفتن شانه زدن را به حداقل برسانید. سپس به آرامی با حوله ای نرم آب موها را بگیرید و هرگز با حوله آنها را مالش ندهید.

5- مدل موهای سفت درست نکنید.

اگر همیشه موهایتان را دم اسبی سفت یا بافت سفت می بندید، بدانید که این مدل ها به فولیکول های موهایتان آسیب شدیدی می زند و صدمه های این مدل ها برای موها دائمی است. زیرا فولیکول های مو برای همیشه ضعیف می شوند و رشد دوباره موها غیرممکن می شود. موهایتان را همیشه شل ببندید و اگر برایتان مقدور است سعی کنید تا حد ممکن موهایتان را نبندید، به خصوص وقتی می خواهید بخوابید. زیرا غلت زدن در خواب اصطکاک بیشتری ایجاد می کند. اگر وقتی موهایتان را بسته اید سرتان درد می گیرد و پوستتان کشیده می شود، بدانید که موها را خیلی سفت بسته اید.

6- از محصولات حالت دهنده طولانی مدت استفاده نکنید.

اگر روی اسپری مو یا ژل موی شما نوشته شده است که موهایتان را تمام روز حالت می دهد، باید آن را دور بیندازید. زیرا این محصولات الکل زیادی دارند و موهایتان را خشک و شکننده می کنند. وقتی موهایتان را شانه می زنید، باقیمانده این مواد باعث می شود که موهایتان بشکنند و بریزند. همیشه سعی کنید از محصولاتی که موهایتان را چسبناک و چوبی می کنند دوری کنید. در عوض از محلول های نرم تری مانند کرم های حالت دهنده مو استفاده کنید که رطوبت موهایتان را حفظ می کنند و هنگام شانه زدن اصطکاک ایجاد نمی کنند.

7- موهایتان را نخارانید.

اگر سرتان می خارد، شاید دلیلش seborrheic dermatitis باشد که موجب ریزش مو می گردد. وقتی روپوست آسیب می بیند، تار موها به شکستگی حساس می شوند. با شامپوهای حاوی سلنیوم، زینک پیریتیون یا روغن درخت چای این خارش را تسکین دهید. اگر محصولات بدون نسخه کارساز نبودند، از پزشک خود بخواهید که شامپوهای ضدقارچ یا فوم کورتیزون تجویز کند.

8- در معرض نور شدید آفتاب قرار نگیرید.

حتی اگر تصمیم عاقلانه ای مانند برنزه نشدن گرفته اید، باز هم ممکن است موهایتان زیادی در برابر اشعه فرابنفش قرار داشته باشند که باعث می شود مقاومت و حالت ارتجاعی موهایتان کم شود. قرار گرفتن طولانی مدت در برابر اشعه فرابنفش باعث می شود که لایه های روپوست ضعیف شوند و بشکنند و در نتیجه موها بریزند. سعی کنید از روسری یا کلاه استفاده کنید تا موهایتان کمتر در برابر اشعه فرابنفش قرار بگیرند. استفاده از کاندیشنرهایی که حاوی ضدآفتاب هستند نیز اثربخش است.

9- موهایتان را به موقع بشویید.

حالا که شامپوهای خشک بیشتر در دسترس خانم ها قرار دارند، برایشان راحت تر است که تا چند روز موهایشان را نشویند. با اینکه این شامپوها گزینه های راحتی هستند، ولی اصلاً به نفع موها نیستند. جمع شدن این مواد روی موها یا شوره ها و پوسته های اضافی روی جمجمه باعث می شود که فولیکول های مو پر شوند و رشد مو دشوار شود. اینکه یک روز موهایتان را نشویید هیچ اشکالی ندارد. ولی وقتی این کار تبدیل به عادت شود، باقیمانده های محصولات مو، گرد و خاک و چربی موجب می شود که روزنه های روی پوست سرتان مسدود شوند. سعی کنید هر دو روز یکبار موهایتان با بشویید، به خصوص اگر زیاد عرق می کنید یا از محصولات زیبایی موی زیادی استفاده می کنید.

و

نکته های بالا را رعایت کنید و آنها را نادیده نگیرید!


خواص زنجبیل که نمی دانستید

زنجبیل یا زنجفیل گیاهی است با نام علمی zingiber officinale که به نام عمومی ginger در دنیا مشهور است. زنجبیل گیاهی است چند ساله که دارای ریزوم های غده ای است. ساقه های گیاه به طور عمودی از ریزوم ها خارج شده و در انتها به گل های زرد و زیبا منتهی میشوند . برگهای این گیاه پهن بوده و باغلافی به ساقه ها متصل شده اند.

تاریخچه:

کاربرد دارویی زنجبیل به هند و چین باز می گردد . نشانه های کاربرد آن در کتب دارویی چین پیدا شده است .در قرن سیزدهم با مشخص شدن خواص آن ، مصرفش در آشپزی سراسر اروپا رایج شد. زنجبیل در عطاری های قرون وسطی جایگاه خاصی داشت واز آن برای درمان تهوع و نفخ استفاده میشد.

مهم ترین ترکیبات شیمیایی:

مهمترین ترکیبات زنجبیل شامل مواد بودار سوزاننده ای است که بیشتر اثرات اصلی آن مربوط به همین مواد است. ترکیبات اصلی آن شامل : انواع قند ها ( 50تا 70 درصد) ، چربی ها (3تا درصد) ، اولئورزین ( 4تا 7.5 درصد ) ، و ترکیبات سوزاننده (1تا 3 درصد ) است. یک قاشق غذاخوری زنجبیل تازه (6 گرم) حاوی 5 کالری ، یک گرم کربوهیدرات و مقدار بسیار جزءی چربی ، پروتئین و فیبر می باشد.

اثرات درمانی:

زنجبیل جزء گیاهان دارویی است. خواص زنجبیل متعدد بوده؛ از جمله : ضد تهوع ، مقوی قلب، ضد ه شدن خون، ضد باکتری ، آنتی اکسیدان ، ضد سرفه ، ضد سموم کبدی، ضد التهاب ، ادرار آور ، کاهش اسپاسم ، محرک سیستم ایمنی، ضد نفخ ، افزایش ترشحات روده ای معدی ،پایین آورنده ی کلسترول خون، و محرک گردش خون مغزی و محرک هضم غذا می باشد . در مطالعات آزمایشگاهی مشخص شده است که زنجبیل دارای خاصیت ضد سرطانی می باشد . جینجرول ، مهم ترین جزءتشکیل دهنده ی زنجبیل که مسئول ایجاد طعم و مزه در این گیاه می باشد ، از رشد سلولهای سرطانی مخصوصا سرطان روده بزرگ در انسان جلوگیری می کند .

اثرات زنجبیل در بیماری های قلبی:

1- اثر ضد التهابی :

واکنشهای التهابی ایجاد شده در سرخرگها از طریق اکسیداسیون چربیها و متابولیتهای اسید آراشیدونیک از ریسک فاکتور های اصلی برای بیماریهای قلبی عروقی می باشد. ترکیبات زنجبیل مانع تولید سیتوکینهای التهابی و آنزیم های تولید کننده پروستا گلاندینها میشوند و از این طریق کاهش دهنده واکنشها ی التهابی و بیماریهای قلبی می باشد.

2- اثر آنتی اکسیدانی:

زنجبیل باعث جمع آوری و باند شدن رادیکالهای آزاد ومحافظت غشاء سلولی از اکسیداسیون میشود. زنجبیل به صورت معنی داری باعث پایین آمدن پراکسیداسیون چربی و افزایش سطح آنزیم های آنتی اکسیدانی میشود ، به طوری که خاصیت آنتی اکسیدانی زنجبیل مشابه اسید اسکوربیک می باشد.

3- اثر بر چربی خون:

زنجبیل باعث کاهش کلسترول ، تری گلیسرید، VLDL،LDL ، فسفو لیپید ها ، و در نتیجه کاهش تخریبهای آترواسکلروتیکی و همچنین باعث افزایش HDL می گردد . زنجبیل با تاثیر بر کبد باعث کاهش بیوسنتز کلسترول و با تحریک تبدیل کلسترول به اسید های صفراوی باعث افزایش دفع مدفوعی آنها می گردد.

4- اثر ضد ه ای:

زنجبیل مانع تشکیل ه ناشی از آراشیدونیک اسید وترومبوکسان ناشی از سیکلواکسی ژناز و سنتز پروستوگلاندین ها و پروستاسیکلینها همراه با افزایش فعالیتهای فیبرینولیتیکی میگردد. تاثیر زنجفیل بر کاهش چسبندگی پلاکتها قوی تر از سیر و پیاز می باشد.

5- اثر بر فشار خون:

مصرف زنجبیل باعث گشاد شدن عروق و کاهش فشار خون میگردد . زنجفیل به عنوان جایگزین آسپیرین برای بیماران مسن و دارای زخمهای معده توصیه میگردد .

موارد منع مصرف:

در کودکان زیر 2 سال نباید استفاده شود.
مصرف زیاد زنجبیل موجب سوزش سر دل میشود.
افرادی که سنگ کلیه دارند باید قبل از مصرف زنجبیل حتما با پزشک م نمایند.
اگر داروهای رقیق کننده خون مثل وارفارین و آسپیرین مصرف می کنید زنجبیل نخورید .
مصرف آن در دوران بارداری وشیردهی باید در حد متعادل باشد.

نتیجه گیری:

مدارک موجود نشان دهنده اثرات مفید زنجبیل بر التهاب ،رادیکالهای آزاد ، هایپرلیپیدمی، توده پلاک های خون و فشار خون می باشد. مصرف این دارو به عنوان چای زیاد معمول نیست ولی مصرف روزانه یک گرم از پودر زنجبیل توصیه می شود.


از روی رفتار دوستتان رنگ مورد علاقه اش را پیدا کنید

همه لذت کادو دادن یک سو و ماجرای چه خریدن هم یک سو! هول نکنیدقصدمان این نیست که به شما بگوییم چه‌چیزی بخرید، اتفاقا این را بعهده به خودتان میگذاریم و سلیقه‌ای که به خرج می‌دهید ولی در باره رنگ هدیه اصلا و ابدا نمی‌توانید به سلیقه شخصی بسنده کنید ! نوبت به رنگ که می‌رسد باید به علاقه‌طرف مورد نظرتان بسنده کنید و بفهمید دوست‌تان چه رنگی دوست دارد.

برای رسیدن به جواب هم لازم نیست گوشی تلفن را بردارید و از خودش سؤال کنید! فقط کافی است کمی روی رفتارش زوم کنید. رفتار و روحیات او همه چیز را لو می‌دهد. اما برای آنکه در این شناسایی درست به هدف بزنید ما به شما می‌گوییم چه رفتاری نشانه علاقه به چه رنگی است. با ما همراه باشید.

خیال‌تان راحت، رنگش سبز است

مهربان است و خونگرم؛ وفاداری و وظیفه شناسی هم که از خصوصیات ذاتی اوست.بدون آنکه بخواهد، برایش بسیار مهم است که دیگران درموردش چطور فکر می‌کنند. خودش اهل حرف زدن نیست اما همیشه برای شما یک شنونده خوب است و خوشبختانه راز نگهدار. اعتماد به نفس ندارد اما خوش‌خلقی او زبانزد همه اطرافیان است. خلاصه‌اینکه با او بودن به شما آرامش می‌دهد هرچند خودش کوهی از استرس است. با خیال راحت بروید سراغ رنگ سبز، فرقی هم نمی‌کند که هدیه شما چه باشد.

به رنگ ارغوان

عاشق شکوه، ظرافت و زیبایی است. شخصیت اسرار آمیزی دارد. مغرور است اما کاملا اجتماعی و با معنویات رابطه خوبی دارد. بهتر است مراقب دوستی‌تان باشید چرا که نه تنها شما بلکه همه اطرافیان از معاشرت با او لذت می‌برند. رنگ مورد علاقه این دوست اسرار‌آمیز شما رنگ ارغوانی است. پس نگران انتخاب هدیه نباشید چون رنگ مورد علاقه او رنگ سال است و پیدا کردنش اصلا کار سختی نیست!

به صورتی فکر کنید

بسیار درک‌تان می‌کند و اهل لطف کردن نه تنها به شما بلکه به همه اطرافیان است. این لطف تا آنجا پیش می‌رود که اغلب اوقات نگران و دلواپس دیگران است!حرف شور و نشاط و عشق به زندگی هم که در میان باشد در حد و اندازه‌های خودش چیزی کم از طرفداران رنگ قرمز ندارد. همین شور و نشاط درونی باعث شده تا نه تنها خود شما بلکه دیگران هم عاشق معاشرت با او باشند. نوبت به بالا و پایین و سختی‌های زندگی هم که برسد با اقتدار جلو می‌رود و از پس رویارویی با شکست‌ها هم بر می‌آید. به اینجا که رسیدید لازم نیست از او بپرسید رنگ مورد علاقه‌اش چیست، فقط کافی است هدیه‌ای که برایش انتخاب می‌کنید صورتی باشد!

قرمز رنگ اوست

دوست‌ شما بسیار پرانرژی است و پر از عشق و علاقه به زندگی. بسیار خوش‌بین است و در مواجهه‌با هدف‌هایش اهل کوتاه آمدن نیست، تا جایی هم که بتواند محکم و مصمم جلو می‌رود. البته کمی هم قدرت طلب است و دوست‌دارد همه چیز را تحت مدیریت خودش در آورد. با این حال کاملا اجتماعی است و اساسا عاشق ارتباط با مردم است. خلاصه ‌اینکه پر از انرژی است و پویایی از وجناتش پیداست. در چنین شرایطی وقتی پای هدیه خریدن به میان می‌آید یک راست بروید سراغ رنگ قرمز، فرقی هم نمی‌کند قرار است چه چیزی برای او بخرید. با اطمینان طیف‌های رنگ قرمز را انتخاب کنید، حتی می‌توانید تا تونالیته‌ای از رنگ نارنجی البته از نوع پر رنگ و لعابش هم پیش بروید و شک نکنید که بهترین انتخاب را دارید چرا که روحیات دوست شما نشان می‌دهد در ناخودآگاهش به رنگ قرمز علاقه‌مند است.

به رنگ فیروزه

اسرارآمیز است و احساساتی. وقتی کارهای شخصی‌اش در میان باشد اصلا و ابدا زیر بار نصیحت‌های شما نمی‌رود. با ثبات است و البته پشتکار هم دارد بنابراین طبیعی است که خودش به تنهایی از پس اداره امور شخصی‌اش بربیاید.در مورد او به رنگ فیروزه‌ای فکر کنید؛ یک انگشتر یا حتی گردنبند و گوشواره‌ای با سنگ درشت فیروزه خوشحالش می‌کند، شک نداشته باشید چرا که طرفداران چنین رنگی اغلب خانم‌ها هستند!

مشکی رنگه…

خوش ذوق‌است و با ظرافت طبع بسیار. روحیه‌ای حساس دارد و اتفاقا هنرمند است. درون‌‌گرا نیست اما بیشتر درگیر جزئیات است تا کلیات. به جزئیات زندگی‌‌اش توجه خاصی دارد و هرکاری را با تمام ریزه‌کاری‌هایش انجام می‌دهد. برای کمک به دوستان و اطرافیان سر از پا نمی‌شناسد و از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کند. از همه مهم‌تر اینکه به شخصیت یک‌یک دوروبری‌هایش احترام می‌گذارد، شما که جای خود دارید! ذهن‌تان را درگیر نکنید؛ رنگ مورد علاقه او مشکی است.

تجمل از نوع طلایی

جاه طلب است و پر از آرزوها و رویاهای بزرگ. برای لذت بردن از زندگی تمام تلاشش را می‌کند. اهل نشستن و منتظر شانس ماندن نیست. جسور است و بی‌باک. با تجمل هم میانه خوبی دارد. دوست جاه‌طلب شما عاشق رنگ طلایی است، پس از همین حالا دست به کار شوید!

طوسی، انتخاب شماست

به روز است و بیشتر از آنکه با سنت میانه‌ای داشته باشد درگیر زندگی مدرن است.با آرامش ذاتی که دارداز طرفداران صلح است و البته اهل سازش و توافق. رنگ مورد علاقه این دوست شما طوسی است. حق با شماست خرید هدیه برای او به این سادگی‌ها هم نیست!

قهوه‌ای و لاغیر!

دوست‌تان کمی تا قسمتی فیلسوف مآب است البته فیلسوف با چاشنی شاعرپیشگی اما تا دل‌تان بخواهد می‌توانید روی او حساب باز کنید، از بس که ثابت قدم است! کمتر به یاد می‌آورید که جایی تغییر عقیده داده باشد، شاید کمتر اهل تصمیم‌گیری‌های حیاتی باشد ولی امان از وقتی که تصمیم بگیرد! چه پول‌ها که در جیب و چه رازها که در سینه به امانت ندارد، اصلا آوازه قابل اعتمادی‌اش جلوتر از خودش همه جا می‌پیچد. اگر روی لجبازی‌اش سرپوش بگذارید یک دوست کامل است! برای دوستی با چنین روحیاتی فقط مجازید به رنگ قهوه‌ای فکر کنید و لاغیر!


راهکارهایی برای پاکسازی کبد

همان طور که منزل را باید از کثیفی پاک سازی کرد، لازم است بدن نیز سم زدایی شود زیرا هر روز در معرض میزان زیادی از مواد شیمیایی موجود در خوراکی ها و … قرار می گیریم.

اگرچه بدن به طور خودکار برخی از این مواد شیمیایی را دفع می کند اما به علت بالا بودن میزان سموم گاهی بدن دچار مشکل می شود.

بدون شک کبد یکی از مهم ترین اعضای بدن است که سیستم طبیعی سم زدا به حساب می آید. برای پیش گیری از جذب چربی کبد آن را به سموم قابل حل در آب تبدیل می کند تا بدن بتواند به آسانی آن را دفع کند.

این تنها یک نقش کوچک است که کبد در بدن ایفا می کند. کبد دارای بیش از ۵۰۰ عملکرد است، از جمله آن ها سوخت و ساز چربی و تنظیم هورمون است. در صورتی که روی کبد فشا زیادی وارد شود، این عضو دچار مشکل می شود. برای پاکسازی کبد و حمایت از آن و همچنین کمک به روند طبیعی سم زدایی بدن به نکاتی که در ادامه بیان می شود، توجه کنید.

روی کبد فشار اضافه نیاورید

کبد به طور طبیعی سخت کار می کند و مصرف موادی چون مسکن های otc که بر این عضو حیاتی فشار می آورد، برای آن مضر است. در واقع مصرف تدریجی، اندک و منظم مسکن ها، علت عمده بیماری های کبدی و از کارافتادگی آن است.

مصرف آب لیمو را افزایش دهید

آب برای سیستم طبیعی سم زدایی ماده مهمی محسوب می شود. از این طریق است که بدن سموم را دفع می کند. اسیدسیتریک آب لیمو، کبد را در تولید صفرا کمک می کند کیسه صفرا نیز ارگان دیگری از بدن است که برای دفع سموم استفاده می شود.

گیاهان مفید برای کبد

زردچوبه، خار مریم و قاصدک، پاک کننده و محافظت کننده کبد است. سعی کنید به طور روزانه، ۵۰ میلی گرم زردچوبه، ۵۰۰ میلی گرم عصاره قاصدک یا ۵۰۰ میلی گرم خار مریم مصرف کنید.

سبزیجات برگ دار

کلم بروکلی، کلم برگ و … برای سم زدایی مفید است از این سبزیجات حداقل روزی یک وعده مصرف کنید.

ماده معدنی کافی مصرف کنید

ماده کانی برای روند سم زدایی کبد مهم است، بنابراین مواد غذایی غنی از مواد معدنی مصرف کنید ماده معدنی مهم برای سم زدایی کبد شامل کلسیم، منیزیم، پتاسیم، سدیم، مس، آهن، سلنیم، روی و منگنز است.


summer-fruts

تابستان نزدیک است و میوه‌های آبدار و شیرین رنگارنگش. میوه‌های پر از قندی که شاید در هیچ فصل دیگری نتوانید مشابه آنها را در شیرینی پیدا کنید. اما این به معنی چاقی و اضافه وزن تحمیلی در تابستان نیست. با خواندنی ها همراه باشید تا میوه های تابستانی که شما را چاق یا لاغر می کند را بشناسید:

- هندوانه، طالبی، خربزه

این صیفی‌جات خنک و آبدار و شیرین، برخلاف چیزی که مردم تصور می‌کنند، جزو میوه‌های کم کالری به حساب می‌آیند. بنابراین می‌توانید با خیال راحت تابستان‌تان را با خوردن این صیفی‌جات بگذرانید و دلهره چاق شدن نداشته باشید.

هر 100 گرم از هندوانه 25 کیلوکالری انرژی دارد و این رقم در خربزه و طالبی برای همین وزن، به 23 کیلوکالری می‌رسد. قند این میوه‌ها از نوع فروکتوز است که زود هضم می‌شود و حتی برای افراد دیابتی هم خطرناک نیست.

هندوانه رسیده ویتامین‌های B، B2، PP و C هم دارد و در آن مقادیر کمی بتاکاروتن، پکتین، اسید فولیک، ناتوریم، فریوم، فسفر و کلسیم موجود است.

طالبی هم منبع خوبی از ویتامین A است و پتاسیم، اسید فولیک، فیبر، منیزیم، ید و ویتامین های B6 بالایی دارد. خربزه هم به جز تاثیری که بر لاغری دارد، سرشار از ویتامین A و C است و کلسیم و آهن بالایی دارد.

- خیار

آنهایی که رژیم لاغری دارند، می‌دانند که هیچ میوه ای به اندازه خیار شکم پرکن و پرخاصیت و کم کالری نیست. خیار بوته‌ای که در مردادماه بار می‌دهد، با داشتن 5کالری در 100گرم، یک میوه کم کالری تابستانی محسوب می‌شود که در رژیم‌های لاغری خوردن آن آزاد است. به خصوص اگر با آب لیموترش خورده شود، می‌تواند چربی سوز خوبی در وعده صبحانه شما باشد.

- انبه

در هر 100 گرم انبه 55 تا 70 کیلو کالری وجود دارد اما جزو میوه‌های دارای کالری منفی به حساب می‌آید. یعنی فرایند هضم و جذب آن بیشتر از میزان کالری دریافتی شما انرژی می‌طلبد. به همین دلیل، اگر نگران چاق‌کنندگی میوه‌های تابستانی هستید لازم نیست انبه را در لیست سیاه خود قرار دهید.

- آلبالو

آلبالو میوه‌ای کم کالری و سرشار از ویتامین C است. آلبالو در هر 100 گرم حدود 20 کیلو کالری دارد و برخلاف گیلاس که در 100 گرمش 76 کیلو کالری وجود دارد، یک میوه لاغر کننده به حساب می‌آید. به خصوص اگر در وعده صبحانه مصرف شود.

- ویتامین C دارها

برای لاغر شدن، هر میوه‌ای که ویتامین C داشته باشد به شما توصیه می‌کنیم. مرکبات بهترین منابع ویتامین C هستند اما به جز آنها، توت فرنگی، انبه، آناناس و کیوی و هندوانه هم منابع خوبی از ویتامین C هستند. کسانی که روزانه مقادیر بیشتری از ویتامین C مصرف می‌کنند، کمر و پشت باریک‌تری دارند. آنها در انجام ورزش‌های هوازی هم 25 درصد بیش از دیگران چربی می‌سوزانند.

یک فنجان آناناس تازه 25 میلی‌گرم ویتامین C و 100 گرم آن 45 کیلوکالری دارد که البته نسبت به هندوانه و خربزه و طالبی میوه پرکالری‌تری به حساب می‌آید اما جزو کالری منفی‌ها به حساب می‌آید. توت فرنگی هم که در هر 100گرم آن 35کیلو کالری وجود دارد، جزو میوه‌های غنی از ویتامین C است که با خوردن 8 عدد از آن می‌توانید 40 درصد نیاز روزانه‌تان به این ویتامین را برطرف کنید.

- میوه‌های ممنوعه تابستان

اگر رژیم لاغری دارید، باید بدانید که هلو، شلیل، آلو زرد، انگور و گلابی جزو میوه‌های ممنوعه برای رژیم دارها به حساب می آیند. هر عدد شلیل حدود 50 کالری دارد، هر عدد آلود زرد 75 کالری و هر عدد هلو 60 کالری دارد. در 100 گرم انگور 80 کالری و در همین میزان گلابی هم 60 کالری وجود دارد. بنابراین سعی کنید برای چاق‌تر نشدن در روزهای تابستان دور این میوه ها را خط بکشید.


دخترها به خواستگاری کدام پسران بروند؟

 


از قدیم مرسوم بوده که آقا پسرها به خواستگاری دختر خانم ها بروند و این رسم نسل به نسل ادامه داشته و به ما رسیده است، پسر ها عادت کرده اند که گل و شیرینی بخرند و با خانواده و اقوام نزدیک به منزل دختر مورد نظر خود بروند و در این راه ممکن است به هدف خود برسند و با شخص مورد علاقه خود ازدواج کنند یا حتی ممکن است درخواست شان مورد قبول نباشد و دختر خانم ها هم طبق این رسم در خانه می نشینند و منتظر می مانند تا انتخاب شوند و کسی از آنها خواستگاری کنند و از بین خواستگارانی که دارند فرد مورد نظر و ایده آل خود رابرای ازدواج انتخاب کنند که معمولا این ازدواج ها با انواع شروط و مهریه همراه خواهد بود، حالا اگر این روند برعکس شود چه اتفاقی خواهد افتاد ؟

 

اگر دختر خانم ها به خواستگاری پسرها بروند آیا این شروط همچنان باقی خواهد ماند ؟ برای دختری که از پسری جواب نه بشنود چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ بد نیست بدانیم چند تن از کارشناسان در مورد خواستگاری دختر خانم ها موافقت خود را اعلام کرده اند و برای جا افتادن و فرهنگ شدن این رسم تلاش می کنند.

 

یکی از این افراد دکتر ابهری (متخصص در روانشناسی و رفتارشناسی) است. ایشان یکی از سر سخت ترین موافقان این طرح است. او چندوقت پیش در گفت و گو با یکی از خبرگزاری ها گفته بود: در حال حاضر فاصله سن بلوغ تا ازدواج ۱۵ الی ۱۷ سال شده است و با توجه به تغییرات جامعه و حرکت به سوی مدرنیته برای کم کردن این فاصله سنی، دختران نیز در صورت وم باید بتوانند از پسران خواستگاری کنند و این مسئله باید در جامعه فرهنگ سازی شود.»به بهانه همین موضوع با دکتر ابهری گفت وگوی مفصلی داشتیم که به جزئیات این طرح و نتایج کاربردی برای خواستگاری دختران از پسران برسیم.

 

 


چرا باید ازدواج کنیم؟


ازدواج پیوند دو انسان با یکدیگر است و با ازدواج است که از نظر روحی و عاطفی یک فرد کامل می شود و نیمه دیگر خودش را پیدا می کند. وقتی کسی ازدواج نمی کند در روند تکاملی زندگی اجتماعی قرار نمی گیردو همواره خلأیی در زندگی خود احساس می کند و همین خلأ شخص را به انواع آسیب های اجتماعی و رفتاری سوق می دهد. ازدواج در طول تاریخ مراحل و بحران های زیادی را پشت سر گذاشته است؛ در قدیم ممکن بود یک مرد در آن واحد با چند زن ازدواج کند یا مثلا در هندوستان ازدواج یک زن با چند مرد که هنوز هم این رسم در آنجا وجود دارد مرسوم بود اما با گذشت زمان انسان به این نتیجه رسید که بهترین و منطقی ترین نوع ازدواج، همان ازدواج یک مرد با یک زن است که تمام ادیان آسمانی آن را تایید می کند.

 

 


ماجرای دو عدد قوی وحشی


در این سال ها شاید بیشترین فعالیت من در زمینه امضای طلاق بوده که بیشتر آنها مهریه های سنگین و عجیبی داشتند؛ مهریه هایی که بیشتر به لطیفه شبیه هستند تا دلیلی برای شروع یک زندگی مثل : یک کیلو بال مگس، یک تن پوست پیاز، یک خرمن گل سرخ، به ارتفاع کوه دماوند سکه بهار آزادی، دو عدد قوی وحشی یا دو تا آهو. همین شروط کافی است تا آقایان در همان شروع راه وحشتی از ازدواج کردن داشته باشند. با تمام این داستان ها بعد از گذراندن مرحله مهریه و توافق دو طرف می رسیم به مراسم ازدواج که بزرگترین مانع ازدواج در بین جوان هاست که لازمه آن هزینه های بسیاری در این رقابت های ناسالم اجتماعی است؛ شروطی برای مراسم مثل کالسکه سفید با شش اسب سفید، مشعل دارهای پیاده تا سالن و هتل های مجلل . در حال حاضر کمترین و معمولی ترین مراسم ازدواج در تهران ۳۵ میلیون تومان هزینه دارد.

 

 


رسوم دست و پا گیر


برای تحقق یک ازدواج مقدماتی لازم است و متاسفانه در دو دهه اخیر در کشور ما این مقدمات متن اصلی ازدواج را تحت تاثیر قرار داده اند. به عنوان مثال مراسم خواستگاری تبدیل شده به مجلس زورآزمایی و قدرت و ثروت نمایی و اصل قضیه که همان دیدن دختر و پسر و به تفاهم رسیدن است، در این بین گم شده است. بعد از مراسم خواستگاری صحبت هایی پیش می آید که همین مسائل باعث کم شدن آمار ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج شده است، مسائلی مانند شیربها، جهیزیه های آنچنانی و مهریه های غیر منطقی. اگر ما در شهر زندگی می کنیم باید بدانیم این رسوم فقط در اقوام دورافتاده از زندگی مدرن هنوز پابرجاست و اگر می خواهیم با این رسوم زندگی کنیم باید شهر را رها کنیم و در روستاها ساکن شویم زیرا این رسوم در هیچ کجای دنیا در زندگی های شهری اتفاق نمی افتد. من فکر می کنم خواستگاری دختران از پسران، بتواند تا حدود زیادی این رسم و رسوم مشکل ساز را از بین ببرد و در آسان سازی ازدواج موثر باشد.

 

 


چرا می گویم دختران به خواستگاری پسران بروند؟


شاید از این حرف هم شگفت زده شوید اما خواستگاری دختر از پسر اتفاق جدیدی در ایران نیست و به نوعی از گذشته ها مرسوم بوده! در قدیم پدر و مادرها با هم می نشستند و برای پسر و دختر های خود مورد ازدواج انتخاب می کردند. آشنایان دختر و پسرهایی را که می شناختند به هم معرفی می کردند و معمولا ازدواج های با دوام تری نسبت به حالا داشتند که دوام ازدواج ها خیلی کمتر از قبل است، به همین دلیل من طرح خواستگاری دختران از پسران را مطرح کردم زیرا این موضوع قبلا هم در فرهنگ ما ایرانی ها بوده است و من حرف تازه ای نزده ام. اغلب علمای بزرگ خودشان دخترشان را به عقد بهترین شاگردشان در آورده اند و پیشنهاد دهنده خودشان بوده اند. مثل میرداماد، شیخ بهایی. همین طور تجار بزرگ که وقتی می دیدند شاگردشان دست پاک و چشم پاک است به پیشنهاد خودشان شاگرد را به دامادی می گرفتند.

 

 


چه کنیم که از پسر موردنظر پاسخ منفی نشنویم؟


اگر دختر ها از این مسئله ناراحتند که ممکن است از طرف آن پسر جواب منفی بشنوند، باید کمی صبور باشند تا این فرهنگ جا بیفتد. همان طور که این مسئله الان برای پسرها جا افتاده است و شنیدن جواب منفی شاید خیلی هم برای شان سخت نباشد، این فرهنگ هم می تواند برای دختر خانم ها جا بیفتد. باید از خودمان شروع کنیم نباید منتظر باشیم تا دیگری این کار را انجام دهد و اگر خوب بود ما انجام دهیم، باید هر کدام برای ساخته شدن این فرهنگ تلاش کنیم. این مسئله کاملا جدی است؛ منظور ما این نیست که برای دوستی های کوتاه مدت و مسائل غیر جدی دختر پیشنهاد دهنده باشد، منظور ما بر سر اصل زندگی است. شاید در دید اول این ماجرا خیلی قشنگ نباشد و این توهم به وجود بیاید که حتما این دختر روی دست پدر و مادرش مانده است اما اگر این فرهنگ به طور درست و دقیق جا بیفتد، به مرور پسرها هم متوجه می شوند آن دختر خانم واقعا قصد زندگی دارد و طبق معیارها و ایده آل هایش آن شخص را انتخاب کرده است.

 

 


چگونه مرد مناسب را تشخیص بدهیم؟


دختر خانم ها نباید این مسئله و بحث را به شوخی بگیرند و اگر از ظاهر هر پسری خوش شان آمد به او پیشنهاد ازدواج بدهند، زیرا آمار نشان داده است ۷۹ درصد ازدواج هایی که بر اساس معیار های ظاهری بوده در کمتر از ۳ سال به طلاق انجامیده است . اما اگر بر اساس معیار های درست و منطقی انتخاب صورت گیرد بهتر است مدتی او را زیر نظر گرفت تا بیشتر با او آشنا شد. خانم ها استاد تشخیص مرد خوب و بد هستند. اینطور هم نیست که هر کسی را در خیابان دیدند بدون شناخت از او خواستگاری کنند، باید یک شناخت اولیه وجود داشته باشد مثل شخصی که در محل کار می شناسیم یا در مهمانی های خانوادگی یا در دانشگاه. به هر حال باید ۲ نفر یک جایی همدیگر را ببینند. پس در ابتدا دیدن، بعد ارزیابی و م با بزرگ ترها و بعد اقدام کردن.

 


اگر پسری مناسب است، از او خواستگاری کنید


این روزها سبک زندگی به کلی تغییر کرده است اما می توان به راحتی این رسم را جا انداخت. وقتی خانواده دختری پسری را می بیند که متدین و سلامت است و معتاد نیست و خودشان دختری دارند که وقت ازدواجش است چرا نباید پیشنهاد دهنده باشند؟ چه اشکالی دارد اگر پسر خوبی را می شناسیم و می دانیم که استانداردهای یک همسر خوب را می تواند برای خود ما یا فرزندمان داشته باشد، خودمان به او پیشنهاد ازدواج بدهیم. بحث خواستگاری دخترها از پسرها بحثی است که باید برای فرهنگ سازی آن تلاش کرد.

 

 


چه کسانی باید این فرهنگ را جابیندازند؟


باید در این مسئله مسئولان، فرهیختگان، اساتید دانشگاه، تجار و افراد فرهنگی جامعه پیشتاز باشند تا مردم عادی بتوانند راحت تر این مسئله را بپذیرند و باید بدانیم آمار نشان می دهد در تهران بیش از ۱۴ هزار ازدواج داریم که در آنها دختر خانم ها پیشنهاد دهنده بودند. اگر پیشنهاددهنده دختر باشد به مرور زمان این مراسم های مجلل و اضافی و مهریه های عجیب از بین می روند و این سنت های اشرافی و مصرف گرایانه که اصلا برای فرهنگ ما ایرانیان نیست از بین می رود.

 

 


روز اول پدرت را دوست نداشتم


شاید بگویید پدران و مادران ما به همین روش ازدواج می کردند و خیلی هم خوب تا آخر عمر عاشق هم بودند و هستند یا این جمله برای شما آشنا نیست روز اول پدرت را دوست نداشتم، ازدواج که کردیم مهرش به دلم افتاد و در آن سو شاید این جمله برای شما آشنا باشد من به خاطر شما بچه ها با باباتون زندگی کردم وگرنه یک لحظه هم تحملش نمی کردم.» شاید به جرات بتوان گفت که حتی ازدواج های سنتی دیروز هم امروزه رنگ و بوی تازه ای به خود گرفته چراکه خانواده ها فهمیده اند دوران والدین سالاری به سر آمده و بیشتر از سابق به انتخاب فرزندان احترام می گذارند، دختران فهمیده اند که می توانند ادامه تحصیل بدهند و شغل مناسب انتخاب کنند و در این بین اگر مرد ایده آل خود را یافتند با او ارتباط شان را بیشتر و در صورت امکان ازدواج کنند و دیگر لازم نیست نگران بالا رفتن سن شان باشند، در خانه محصور باشند و منتظر بمانند که هر چه سریع تر ازدواج کنند مبادا برچسب پیردختر به آنها بخورد.

 

 


ن با سبک ازدواج مدرن در ایفای نقش در زندگی دارای توانایی بیشتری هستند


در تعریف ازدواج های امروزی که به ازدواج مدرن باب شده انتخاب همسر بر مبنای عشق، دوست داشتن و با اختیار و انتخاب خود فرد است. نتایج پژوهش ها در ایران نشان داده ن با ازدواج مدرن توانایی بیشتری در زمینه ارتباطی دارند در نتیجه آشنایی زوجین قبل از ازدواج می تواند در چگونگی ارتباط زوجین در ادامه زندگی تاثیر عمیقی گذاشته و موجب بهتر شدن این بعد ا ز کارکرد خانواده شود. همچنین نتایج به دست آمده نشان می دهد از لحاظ ایفای نقش بین ن دارای ازدواج مدرن و ن دارای ازدواج سنتی، ن با سبک ازدواج مدرن در ایفای نقش در زندگی شویی دارای توانایی بیشتری هستند. از دیگر مواردی که ن با سبک ازدواج مدرن را نسبت به ن با سبک ازدواج سنتی متفاوت کرده ابراز مهر و محبت به یکدیگر و در نظر داشتن هیجانات عاطفی و احساسی به طرف مقابل است که باز هم تحقیقات نشان داده ن با سبک ازدواج مدرن بهتر و بیشتر ابراز هیجان می کنند.

گردآوری و تنظیم:گروه سبک زندگی پرشین پرشیا

www.persianpersia.com/lifestyle

 

مجله زندگی ایده آل:منبع

 


مهران مدیری همیشه می ترکاند؟

 


سیامک انصاری از زمان تولید پاورچین» به عنوان پای اصلی سریال های مدیری در تمام کارهای او حضور پیدا کرد و با ایفای نقشی کلیدی و حساس، بخش مهمی از بار کمدی های او را به دوش کشید. این بازیگر طبیعتا به دلیل حضور فعال مستمر در این کمدی ها و آشنایی بیش از حد به ساختار کمدی های مدیری، گزینه مناسبی برای ارزیابی مجموعه آیتمی شوخی کردم» است. گرچه خودش بارها در طول مصاحبه تکرار می کرد که این سوال ها را باید کارگردان یا نویسندگان مجموعه پاسخ دهند نه او؛ با اینحال به نظر ما پاسخ های انصاری به سوالات، دفاعش از این مجموعه و دلایلش برای گرایش گروه به سمت آیتمی، بسیار جالب و حساب شده بود. مشروح این مصاحبه را بخوانید.

بعد از گذشت چندین و چند سال، مدیری تصمیم می گیرد شوخی کردم» را در فضای آیتم بسازد؛ فرمی که مدت هاست به دلیل موفقیت پست سر هم سریال هایش آن را کنار گذاشته بود. مهمترین سوالی که در این باره وجود دارد این است که در این شرایط، آیا نیازی برای بازگشت به این فرم احساس می شده؟ یا جنس شوخی کردم» و حرف هایی که قرار است به واسطه آن منتقل شود، این ساختار را طلب می کرده؟

- در دیدگاه کلی باید گفت وقتی یک کارگردان، فرمی را برای بیان حرف ها و اعتقادهایش انتخاب می کند، حتما شرایط را برای این فرم مناسب دیده است. حتما احساس کرده حرف هایی که می خواهد در این برهه زمانی بزند در قالب آیتم بهتر جواب می دهد.
 


 
با این حساب در دهه 70 هم شرایط و حرف هایی که قرار بود زده شود ایجاب می کرده که مثلا ساعت خوش» در فرم آیتمی ساخته شود؟


- آن زمان قضیه کاملا فرق می کرد. قطعا تهیه کننده ها آن زمان علاقه داشتند که کمدی سریالی بسازند. منتها هم به لحاظ بودجه و هم به لحاظ وقت و هم باقی مسائل، فرم آیتمی را خیلی راحت تر تشخیص می دادند. طبیعتا برای جمع شدن یک کار هفتگی و بالا رفتن سرعت تولید، رفتن سراغ آیتم، کار خیلی راحت تری بود. چندین سال بعد، زمان تولید جنگ 77»، تغییرات بسیاری به وجود آمد. هم تجربه نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی بالاتر رفت و هم فرصت و امکانات بیشتری برای ساخت آیتم وجود داشت. آن زمان همه تجربه کسب کرده بودند و خب می شد با سرعت بیشتری کار را پیش برد. بعد از آن پاورچین» آمد و ساختار آیتمی تبدیل شد به سریالی. اینجا دیگر یک مقدار تجربه ها بالاتر رفته بود، آدم های جدیدتر به کار اضافه شده بودند و شرایط باز هم تغییر پیدا کرده بود.

مهران مدیری زمانی تصمیم گرفت سراغ ساخت پاورچین» برود که به طور کلی فضای تلویزیون به سمت ساخت سریال کمدی رفته و در این زمینه یک جور رقابت به وجود آمده بود. مثلا مهران غفوریان همان زمان زیر آسمان شهر» را به صورت سریالی ساخت.

- گروه رقیبی وجود نداشت. ما رقابتی نداشتیم با کسی.
 

 


اما به طور کلی فضا از حالت آیتمی به سمت سریال سازی رفته بود.

- فضا بله. ولی رقابت گروه رقیب را قبول ندارم. به هر حال پاورچین»، کار موفقی بود و بعد از آن مدیری رفت سراغ نقطه چین»، جایزه بزرگ»، شب های برره»، باغ مظفر» و . تا ویلای من».



دقیقا سوال ما همین جاست. در همین سیر حرکتی از پاورچین» به این طرف، گروه مهران مدیری پشت سر هم سریال کمدی می سازد و این میان به ساخت برنامه آیتمی فکر نمی کند بعد یک مرتبه در سال 92 تصمیم می گیرد سریال سازی را کنار بگذارد و دوباره آیتم را احیا کند. چرا در این مدت نیاز به ساخت مجموعه آیتمی احساس نشده بود؟

- اصلا مسئله نیاز نیست. آیتمی یک فرم است که کارگردان تصمیم می گیرد روی آن کار کند.

خب چرا در این سال ها به چنین فرمی نرسید؟

- ما بعد از پاورچین»، آیتم سازی را تعطیل نکردیم. سال 85 با پیمان قاسم خانی فضانوردان» را به صورت آیتمی کار کردیم. یکسری سی دی بمب خنده» را درباره شوخی با تلویزیون و ماهواره ساختیم. انگار اینها را فراموش کرده اید!

در همان فضانوردان» که شما و پیمان قاسمخانی به صورت مشترک آن را کارگردانی کردید چه اتفاقی افتاد که فکر کردید حرف هایی که می خواهید بزنید باید در قالب آیتم باشد؟

- آنجا شرایط فرق می کرد.کار، تهیه کننده خصوصی داشت. می خواستیم در مدت زمان خیلی کم یکسری نمایش آماده کنیم و بهترین فرم در اینگونه کارها آیتم است. ولی اینجا سر شوخی کردم» اصلا مسئله این نبود چون همان هزینه ای که برای ساخت یک سریال داستانی صرف می شد را اینجا برای این مجموعه صرف کردیم. حتی بازیگران بیشتری هم در این پروژه دور هم جمع شدند؛ گروه بازیگرانی که می شد با آنها یک سریال مفصل را پیش برد. اینجا حتما مهران نیاز را در این دیده که این حرف ها در قالب نمایش های کوتاه با موضوع ثابت در هر بخش زده شود.
 

 


خیلی ها معتقدند مدیری بعد از مشکلات قهوه تلخ»، تصمیم داشت با ویلای من» یک بار دیگر خودش را احیا کند اما ویلای من» آنطور که باید نتوانست موفقیتی برای او به به همراه بیاورد؛ برای همین هم تصمیم گرفت به جای ساخت سریال، مجموعه بعدی اش را با ساختاری کاملا متفاوت یعنی آیتمی بسازد.

- ویلای من» افت نکرد. بعد از قهوه تلخ»، شبکه نمایش خانگی، کلا ریزش مخاطب پیدا کرد.

اما با اینحال ویلای من» هم به لحاظ قصه و ساختار، هیچ وقت در حد و اندازه قهوه تلخ» نبود.

- همه ما به اشتباه دنبال آن آمارت به اصطلاح افسانه ای قهوه تلخ» بودیم، در حالی که بازار واقعی همین چیزی است که الان می بینیم. مگر زمانی که ما ویلای من» را وارد بازار کردیم همزمان با آن، کار دیگری در بازار وجود داشت که بخواهیم فروش آن را با ویلای من» مقایسه کنیم و بگوییم فروش کمی داشته؟ ما 35 سری قهوه تلخ» به بازار فرستاده ایم، فقط یک قسمت مانده بود که تمام شود اما مردم بدون اینکه به آن 35 قسمت فکر کنند، فقط دنبال همین یک قسمت هستند. همه فکر می کنند هر بار من به اتفاق مهران و محمدرضا هدایتی و لک پوریان و ژوله و الوند و . دی وی دی را درست می کنیم، می دهیم دست سوپرمارکت. اصلا این روند تولید و توزیع برای مردم شرح داده نشده. 

آنها نمی دانند بعد از اینکه یک کار تولید می شود دیگر دست ما نیست که بخواهیم با آن کاری انجام دهیم. خیلی هایمان حتی خیلی از قسمت هایش را هم نمی بینیم. کار فقط تا مرحله ای که تولید می شد دست ماست. شبکه خانگی، راحت ترین مرحله اش مرحله تولید است. تازه بعد از تولید، تا توزیع و فروش، مشکل شروع می شود.

به هر حال ویلای من» تحت تاثیر همه این موارد، در بازار موفقیت خاصی پیدا نکرد. ممکن است رفتن مدیری به سمت آیتمی، یک جورهایی کندن از این نوع کار باشد؟

- شوخی کردم» اصلا کار نویی نیست. یک فرم است که مدیری قبلا آن را تجربه کرده. هیچ فکری پشت آن نبود. مثلا شما خیال می کندی مدیری خودش به این موضوع فکر نکرده که با 62 تا بازیگر اگر سریال بسازد برایش بهتر است؟ چرا باید بیاید آیتم بسازد؟

خب در آن صورت باید برای 62 تا بازیگر، قصه نوشته می شد و خب اصلا کار راحتی نبود! الان در این ساختار آیتمی، به هر کدام از اینها یک تیپ می دهی و کار تمام می شود.

- اصلا اینطور نیست. به لحاظ تولیدی حس نکردیم که کار آیتمی راحت تر است. نوع برنامه ای که ساخته شده این فرم را طلب می کرد. اتفاقا آیتمی نوشتن و آیتمی ساختن خیلی سخت تر از سریال ساختن است. آیتم بازی کردن هم به همان نسبت خیلی سخت تر است.



پس چرا می گویید دهه 70 برای راحتی و تسریع کار، کارگردان ها سراغ ساخت مجموعه های آیتمی می رفتند؟

- آن زمان شرایط 100 درصد فرق می کرد. آن موقع پلاتو می گرفتند. ساعت خوش» کلا در یک خانه ضبط می شده. سال 73 ما را بردند انزلی آیتم بازی کنیم. از دور دیدم یکسری لباس مشکی ریختند روی زمین. نزدیک شدم دیدم یک میلیارد مگس روی آن نشسته. الان مگر شرایط آنطوری است؟ سال 74 با آقای لک پوریان آیتم های از خواستگاری تا ازدواج» را کار می کردیم. فقط یک ورق متن داشتیم و با همان باید 30 دقیقه برنامه درمی آوردیم. الان در آن اتاق، 8 تا نویسنده نشسته اند و برای نوشتن آیتم های مختلف با هم م می کنند. شرایط ساخت شوخی کردم» به هیچ عنوان ربطی به شرایط آن زمان ندارد. همه چیز پیشرفت خودش را کرده.

پس یعنی مهران مدیری در این برهه زمانی، دست روی کار سخت تری نسبت به سریال گذاشته؟

- قطعا همینطور است. انتخاب آیتم برای شوخی کردم» اصلا به این خاطر نبوده که بخواهد ساده ترین کار را انتخاب کند. ساختن آیتم کار سختی است. خب در سریال هم می شد 60 تا بازیگر آورد و کار را پیش برد. مهم این بود که آیتم شکل بگیرد.

در این شرایط چرا کار سخت انتخاب شد؟ شما وقتی مهران مدیری این مسئله را مطرح  کرد اعتراضی نکردید که چرا باید سریال را بگذارید کنار و حالا سراغ کار سخت تر آیتم سازی بروید؟

- این کار سختی بود که ما قبلا انجام داده بودیم.

یعنی الان برای شما آسان است؟

- نه، آسان نیست اما نمی توانستیم بگوییم نه ما نیستیم. یا اینکه چون این کار سخت است ما قبول نمی کنیم کنار گروه باشیم.

یکی از مسائلی که بعد از قهوه تلخ» برای دو کار آخر مهران مدیری افتاد این بود که برخلاف سایر کارهای او، هیچ کدام جریان ساز نشدند و مثلا دیالوگ هایشان نقل محافل مختلف نشد. این در حالی است که تمام کارهای مدیری از ساعت خوش» گرفته تا جنگ 77» و پاورچین» و برره» و . همیشه چنین وضعیتی را در جامعه به وجود آورده بود.

- مگر قرار است مهران مدیری هر کاری می کند نقل مجالس شود؟

نه اما یکی از دلایل موفقیت کارهای او همین است.

- به نظرم آقای مدیری مخاطبان خودش را دارد. حالا احتیاجی نیست همه بیایند بگویندمن بیدم»، شما بیدی» یا ادای کیه؟ کیه؟» باباشاه را دربیاورند. ساختن آن تیپ ها کار خیلی ساده ای است.

فقط مسئله تکیه کلام ها نیست. مثلا همین شخصیت شما چه در شب های برره»، چه قهوه تلخ»، ویژگی هایی دارد که همیشه تاثیرگذار بوده و در ذهن مردم ماندگار شده.

- مدیری بعد از این همه سال که کار کرده، همه دیالوگ هایش گفته شده، سریال هایش ساخته شده، حالا خواسته اینجا به صورت محدودتر کاری انجام دهد که اینگونه نباشد. این هیچ ایرادی ندارد. اصلا دال بر این نیست که کار راحت تر بوده یا هیچ چیز دیگر. شوخی کردم» بیننده های خودش را دارد. شاید خیلی دیگر فکر این نبوده که کاری بسازد که بیشتر وقت مردم را پر کند.

شماها هم به همین دیدگاه رسیده اید؟

- ما که کار کارگاهی نمی کنیم. وقتی کارگردان وجود دارد ما فقط می توانیم مشاوره دهیم. بنابراین فقط از فیلتر او عبور می کند.

الانتجربه خوبی بوده این آیتم سازی که بخواهید ادامه دهید؟

- بله، شاید بعد از این خودم دلم بخواهد یک فرم دیگری از همین آیتم را ادامه دهم.

بیشتر این بازیگران که الان دور هم جمع شده اند از آیتم سازی شروع کرده اند اما شاید در این مدت، شرایط کار کردن در موقعیت خوب آیتمی برایشان فراهم نبوده. حالا که کنار هم جمع شده اند انتقادی به مسئله جریان ساز شدن شوخی کردم» ندارند؟

- همه دارند اینجا لذت می برند. حتما خودشان به این مسئله رسیده اندکه شوخی کردم» طبق یک اصولی ساخته شده.

اتفاقا مسئله اینجاست که شوخی کردم» دقیقا همانطور که گفتید روی اصول خاص آیتم سازی پیش رفته. طبیعتا به جایی رسیده اید که حس کردید به طور اصولی،الان مخاطب بهتر می تواند آیتم را درک کند. الان سوال اینجاست که این نیاز چطوری کشف شد.

- کلا آیتم یک فرم نمایشی است که کهنه نمی شود. هر زمانی هر کارگردانی دوست داشته باشد می تواند بیاید مجموعه ای درست کند شامل آیتم های مختلف که موسیقی دارد، طنز دارد و . این اصلا چیز عجیبی نیست.

اما اینطور انتظار می رفت که با توجه به هر آیتم، جنس شوخی ها هم تغییر کند. همان جنس شوخی که درباره مسئله ای به نام دروغ استفاده شده در موضوع ازدواج هم مورداستفاده قرار گرفته، یعنی با توجه به موضوع لحن و جنس شوخی تغییر نکرده.

- حتما عمدی در آن است که یک جاهایی کمدی اش کمتر است.

 

گردآوری و تنظیم:گروه فرهنگ و هنر پرشین پرشیا

www.persianpersia.com/artandculture

 

رومه هفت صبح:منبع

 


راز داشتن زیباترین چشم های جهان برملا شد

 


اهمیت چشم ها برای داشتن ظاهری آراسته و زیبا بر هیچ کس پوشیده نیست. گاهی پیش می آید که به طور ناگهانی به یک مهمانی دعوت می شوید. کل روز سر کار بودید و خستگی روحی و جسمی بر شما غلبه کرده. این مسئله علاوه بر آنکه بر پوست شما اثر می گذارد و موجب تیرگی آن می شود، زیبایی چشم های تان را هم تحت تاثیر قرار می دهد. برای آنکه بتوانید در مدت زمانی کوتاه بر خستگی تان غلبه و تیرگی و سیاهی دور چشم ها را رفع کنید، می توانید از چای کیسه ای استفاده کنید. اگر چای کیسه ای دردسترس ندارید یک پارچه نخی و تمیز را بردارید و مقداری چای خشک درون آن بریزید و آن را با آب نیمه ولرم خیس کنید و اجازه دهید خنک شود. سپس چای کیسه ای یا دستمال حاوی چای را روی چشم های تان قرار دهید و اجازه دهید به مدت ۰۲ دقیقه روی چشم های تان باقی بماند. این روش به شما کمک می کند که در کمتر از نیم ساعت خستگی و تیرگی را از پوست ها و عضلات چشم های تان دور کنید و با ظاهری آراسته در مهمانی حاضر شوید.

 

 


افزایش زیبایی چشم با روغن بادام


حتما می دانید که زیبایی و آراستگی چشم ها تنها با آرایش آنها امکان پذیر نیست. تقویت عضلات و ماهیچه های اطراف چشم، خونرسانی و آب رسانی مناسب به پوست این ناحیه و برطرف کردن کبودی زیر چشم نیز ازجمله مهم ترین فاکتورهایی است که می تواند زیبایی چشم ها را تضمین کند حتی در شرایطی که شما از لوازم آرایشی و بهداشتی استفاده نکرده اید. برای این منظور می توانید از لوسیون خانگی روغن بادام و آبلیمو استفاده کنید. استفاده از این لوسیون و ماساژ عضلات اطراف چشم موجب تقویت این عضلات شده و چشم را شاداب تر و جوان تر نشان می دهد، ضمن آنکه ماساژ روغن بادام به بهبود جریان گردش خون و بهبود تیرگی های زیر چشم کمک می کند. برای استفاده از این روغن کافی است ۲ قاشق غذاخوری روغن بادام را با ۶ قطره آبلیمو مخلوط کنید و عضلات دور چشم تان را ماساژ دهید.

 


نسخه ایده آل برای ابروها


کسی نمی تواند منکر تاثیر ابروها در افزایش زیبایی چشم ها شود. داشتن ابرویی پرپشت، مرتب و خوش حالت می تواند به راحتی جلوه یک چشم معمولی را چند برابر کند، بنابراین نباید از ابروها غافل شد و از کنار آنها بی تفاوت گذشت چراکه یک ابروی کم پشت و بی حالت به راحتی می تواند تمامی زحمات شما را از بین ببرد. برای داشتن ابروهای پرپشت به روغن بادام تلخ احتیاج دارید. باید با کمک یک شانه ابرو روغن بادام را به تارها و ریشه موی ابرو برسانید. برای این منظور باید ابروها را با مقدار اندکی روغن بادام تلخ آغشته کنید و با کمک شانه ابرو به آرامی ابروها را به سمت بالا حالت دهید. دقت داشته باشید که استفاده بیش از اندازه از روغن بادام می تواند موجب ریزش ابروها شود چراکه روغن مازاد می تواند منافذ پوستی را پر کند و به ریشه ابرو آسیب برساند و موجب ریزش ابرو شود، بنابراین باید به مقدار کم و فقط تا اندازه ای که ساقه و ریشه مو اندکی چرب شود از روغن بادام تلخ استفاده کرد.

 

 


مدیتیشن و گلاب درمانی چه تاثیری بر زیبایی دارد؟


برای آنکه هر گونه چین و چروک را از اطراف صورت تان دور کنید نیازمند افزایش آرامش درونی هستید چرا که اضطراب، استرس، غم و اندوه همگی می توانند موجب بروز تغییراتی در چهره و ظاهر شوند. توجه کنید که وقتی خبر هولناک یا غم انگیزی را به فردی می گوییم پیش از هر چیز با درهم فشرده شدن عضلات صورت او مواجهه می شویم. اخم ها در هم کشیده، چشم ها جمع و به طور کلی عضلات صورت دچار گرفتگی و اسپاسم هایی می شود که همگی آنها در بروز چین و چروک بسیار موثرند. عضلات و پوست ناحیه چشم نیز از این مسئله مستثنی نیستند و چه بسا بیشترین چین و چروک را به خود جذب می کنند. برای پیشگیری از این موضوع کافی است دراز بکشید و برای چند لحظه همه چیز را فراموش کنید. سعی کنید تمرکز کرده و عضلات بدن تان را ریلکس کنید. در این مرحله از فردی بخواهید که بعد از ریل شما دستمال نخی تمیزی را که با اسپری کردن گلاب آن را مرطوب کرده روی صورت تان بیندازد. تکرار این تکنیک هر شب می تواند تاثیر چشمگیری در درمان چین و چروک چشم ها

داشته باشد.

 

 


درمانی برای پف چشم ها


یکی دیگر از شیوه هایی که به افزایش جذابیت و زیبایی چشم ها کمک می کند برطرف کردن پف زیر چشم است. ساده ترین کار برای از بین بردن پف چشم ها استفاده از کرم گشنیز و روغن زیتون است. برای تهیه این ماسک کافی است یک قاشق غذاخوری گشنیز را خوب کوبیده و له کرده آن را با یک قاشق غذاخوری عسل ترکیب کنید و نصف قاشق غذاخوری روغن زیتون به آن بیفزایید تا کرمی یک دست تهیه شود. این ترکیب را روی حرارت اندک بگذارید و آن را خوب هم بزنید تا یکنواخت شود. پس از سرد شدن این روغن آن را زیر چشم های تان بمالید و اجازه دهید به مدت ۱۵ تا ۲۰ دقیقه زیر چشم های تان باقی بماند.

 

 


کمپرس نعناع با تجربه ای بی نظیر


یکی دیگر از نسخه های طبیعی که به کمک آن می توان به جوانسازی و شادابی بیشتر عضلات اطراف چشم کمک کرد استفاده از کمپرس برگ های نعناع است. برای تهیه این کمپرس کافی است ۲ قاشق غذاخوری برگ نعناع را درون یک لیوان آب جوش بیندازید و اجازه دهید به مدت ۱۰ دقیقه دم بکشد. سپس با پنبه تمیز استرلیزه از این کمپرس استفاده کنید. ابتدا پنبه را در دمنوش نعناع که خنک شده فرو ببرید و آن را برای ۱۵ دقیقه هر شب روی چشم های تان کمپرس کنید. کمپرس این چای گیاهی موجب می شود علاوه بر رفع خستگی به افزایش زیبایی چشم ها کمک کند.

 


برق نگاه چگونه زیاد می شود؟


روش ساده دیگری که به کمک آن می توانید چشم هایی براق و جذاب داشته باشید خواب راحت و آسوده است. کم خوابی و بی خوابی علاوه بر آنکه بر سیستم عصبی بدن اثر مستقیم دارد، می تواند تاثیر قابل ملاحظه و گاهی جبران ناشدنی بر کیفیت پوست انسان داشته باشد، بنابراین نباید خواب آرام و عمیق و با کیفیت را فراموش کنید. ضمنا اگر به براقی و درخشندگی چشم های تان اهمیت می دهید یک شب در میان از رنده خیار با پوست یا حلقه خیار با پوست به عنوان ماسک استفاده کنید. این ماسک می تواند نشاط و شادابی را به چشم های شما هدیه کند و برق نگاه را به شما برگرداند.

 

 


ارزان ترین راه ها برای پوشاندن سیاهی های زیر چشم


سیاهی زیر چشم سن خاصی ندارد یعنی یک جوان ۲۰ یا ۳۰ ساله هم می تواند دچار این مشکل شود و در نتیجه همین سیاهی ها سنش سال ها پیرتر به نظر برسد یا اینکه چهره ای خسته و بدون طراوت پیدا کند؛اما برای تسکین و تعدیل سیاهی و کبودی دور چشم هم راه حل های زیاد وجود دارد و هم راه حل خاصی وجود ندارد یعنی نمی توان گفت فلان راه حل و درمان قطعا این مشکل را برطرف می کند حتی اگر سراغ درمان های گرانقیمت پزشکی بروید؛ اما کار نشد ندارد. می توان این سیاهی ها را یا پوشاند یا کمرنگ کرد؛ ما می خواهیم در اینجا به شما شیوه های مختلف را یاد بدهیم؛ از روش های طب سنتی گرفته تا آرایش و استفاده از کرم های خاص.

 

 


خط چشم باریک نکشید


کشیدن یک خط چشم باریک مشکی به دور چشم بدترین کاری است که می توانید برای زیبایی چشم ها بکنید چرا که باعث جلوه بیشتر عیب ها و سیاهی ها می شود؛ چنین خطی کاری می کند که در ظاهر، پوست به سمت چشم کشیده شود و دقیقا همان چیزهایی را که می خواهید بپوشانید برجسته می شود و در نتیجه بیشتر از همه کبودی ها جلوه خواهد کرد.


پیشنهاد می کنیم به جای خط مشکی از یک سایه برنز یا قهوه ای تیره استفاده کنید و با برس سایه حسابی اطراف چشم را دودی کنید تا دیگر سیاهی ها خیلی جلوه نکنند؛ یادتان باشد که برای زیباتر شدن چشم ها خطوط پلک را با خطی ضخیم برجسته کنید و بعد با برس رنگ را پخش کنید. این کار هم چشم ها را درشت تر جلوه می دهد و هم آنقدر حواس را به سمت چشم ها پرت می کند که دیگر سیاهی های زیر چشم به نظر نیایند.

 

 


۵ قدم اصلی برای کمرنگ کردن سیاهی ها


یکی از علت های اصلی این کبودی های زیر چشم گشاد شدن رگ های خونی زیر چشم است، به همین دلیل باید به طریقی این رگ ها را جمع کرد؛ مراحل زیر برای کمرنگ کردن نقش این رگ ها می تواند بسیار کمک کننده باشد.


قدم اول


اول از همه باید یک کمپرس سرد روی چشم ها بگذارید تا به طور موقت سیاهی ها کمرنگ شود، می توانید یک تکه پارچه نخی را با آب سرد خیس کنید و حدود ۵ تا ۱۰ دقیقه روی چشم ها بگذارید. دمای پایین به طور موقت تمام دلایلی را که باعث گشاد شدن رگ های خونی می شود، از بین می برد.

 


قدم دوم


در سوراخ های بینی مقداری اسپری آب نمک خیلی رقیق یا همان سرم بزنید.این اسپری فشار سینوس ها در بینی را پایین می آورد، همین بالا بودن فشار سینوس ها می تواند باعث متورم شدن رگ های خونی زیر چشم شود. در هر کدام از دو سوراخ بینی اسپری بزنید و بعد با بینی هوا را به سمت بیرون بدهید.

 


قدم سوم


در بازار کرم هایی وجود دارد که می تواند تا حدی سیاهی زیر چشم را کمرنگ کند، چنین کرم هایی باید حاوی ویتامین k، E، C و رتینول باشند. البته نباید انتظار زیادی از چنین محصولاتی داشت چرا که تنها کمی تغییر ایجاد می کنند.

 


قدم چهارم


بیشتر بخوابید ممکن است که سیاهی زیر چشم به دلیل کمبود خواب نباشد، اما کمی خوابی می تواند این سیاهی ها را تشدید کند.

 


قدم پنجم


اگر به راستی این حلقه های سیاه آزارتان می دهند سراغ لیزردرمانی بروید تا آسیب های ناشی را از زیر پوست تان پاک کند. یک متخصص پوست می تواند لیزر درمانی را زیر چشم ها انجام دهد و با این کار ملانین این قسمت پوست را کاهش دهد و در نتیجه سیاهی ها را کم کند.

 


رمز پوشاندن سیاهی ها با کانسیلر


گاهی حلقه ها و سیاهی های زیر چشم با پف همراه می شود. در این حالت پوشاندن ایرادها کمی مشکل تر می شود چرا که وقتی بخواهید تنها سیاهی ها و کبودی ها را بپوشانید زیر چشم رنگی روشن تر پیدا می کند و در نتیجه توجه بیشتری را به آن سمت می کشد تا پف ها بیشتر جلوه کند.

 


اما چاره چیست؟


بهترین کار این است که به جای اینکه تنها زیر چشم را کانسیلر بزنید ؛ قسمت بیشتری از زیر چشم یعنی تا نزدیکی های پره بینی را کانسیلر بزنید؛ با این کار نه تنها کبودی ها را می پوشانید بلکه با ایجاد حجم هم گونه ها را برجسته تر نشان می دهید و هم باعث می شوید که چشم ها بیشتر جلوه کنند. یادتان باشد که بهتر است کانسیلر شما کمی پایه زرد داشته باشد تا بتواند سیاهی ها را بهتر بپوشاند. اگر با کانسیلر احساس سنگینی می کنید می توانید آن را با کمی مرطوب کننده مخلوط کنید.

 

 


چرا دور چشم سیاه می شود؟


سیاهی دور چشم علل متفاوتی دارد. شایع ترین علت ژنتیکی و ارثی است. عواملی دیگر مانند ضربات پیگمانتاسیون پس از التهاب یا تحریک هورمون ملانین ساز به هر دلیلی می تواند باعث این حالت شود.


گاهی این تغییر رنگ در اثر عوامل شیمیایی مانند جیوه یا نقره می تواند باعث تغییر رنگ آبی، قهوه ای، خاکستری شود. درمان با مینوسیکلین به عنوان یک عارضه دراز مدت می تواند باعث رنگ خاکستری پلک ها شود.


درضمن ترکیبات آرایشی دارای مواد فتوتوکسیک از جمله پسورالن می تواند باعث افزایش رنگدانه در ناحیه پلک شود. اگزما و لیکن پلان به دلیل ایجاد التهاب می تواند باعث تغییر رنگ پلک ها شود.

 


ابروها را پهن کنید


اگر ابروها را کمی و فقط کمی پهن تر کنید؛ توجه ها را بیشتر به سمت بالای چشم می برید یعنی دیگر کسی چندان به زیر چشم شما نگاه نخواهد کرد تا متوجه سیاهی ها شود. می توانید با یک برس زاویه دار سایه و سایه ای به رنگ قهوه ای خاکستری داخل ابرو را پر کنید و به آن فرم دهید.

 


کدام کرم ها مفید هستند


کرم های چشم که حاوی کافئین هستند نیز به جمع شدن این رگ ها کمک می کنند. برخی کرم ها هم حاوی مواد و ترکیبات ضدالتهابی بوده و این تیرگی ها را کاهش می دهند. کرم های دور چشم که حاوی چای سبز و روغن دانه انگور هستند نیز به تقویت دیواره مویرگ ها کمک می کنند. اگر پوست زیر چشم تان بسیار نازک است و همین مسئله باعث می شود این نواحی تیره تر به نظر برسند، از کرم کلاژن ساز استفاده کنید. یکی از ترکیبات اصلی این کرم ها رتینول است. رتینول کمک زیادی به کلاژن سازی می کند. ویتامین C نیز تولید کلاژن را افزایش می دهد و به روشنی و درخشندگی پوست کمک می کند.


این کرم ها حاوی موادی هستند که تغییراتی در گردش خون عروق پوست پلک به وجود می آورند و تا حدودی از تجمع خون وریدی در پلک جلوگیری می کنند. این عمل تا حدی باعث کاهش سیاهی دور چشم می شود ولی آن را از بین نمی برد.

 

 


روش های طبیعی موثر و بی ضرر


باید ۲ چای کیسه ای را برای تمام شب در یخچال بگذارید تا کامل خنک شود، صبح، ۲ چای کیسه ای را مرطوب کنید، دراز بکشید و آنها را روی چشم ها بگذارید. این کیسه ها باید حدود ۱۰ تا ۲۰ دقیقه روی چشم های بسته شما باقی بماند. هر روز این کار را تکرار کنید.

 


هفته ای ۳ الی ۴ بار از ۲ حلقه خیار با پوست یا از پوست خیار به شکل نواری پهن استفاده کرده و در آرامش و به حالت خوابیده روی چشمان تان گذاشته، پس از ۱۰ دقیقه بردارید و با آب سرد بشویید.


عصاره برگ های نعناع هم در بهبود تیرگی ها موثر است ؛۲تا ۳ قاشق از برگ های نعناع را درون ۲ لیوان آب بریزید و آن را روی حرارت کم قرار دهید تا بجوشد. سپس عصاره به دست آمده را صاف کرده و اجازه دهید سرد شود. در این مرحله دستمالی تمیز و نخی را به عصاره نعناع آغشته کرده و آن را روی چشم ها بیندازید.


یک سیب زمینی را خوب بشویید و برش نازکی از آن را روی سیاهی ها و کبودی های زیر چشم های تان بگذارید. سیب زمینی باید حداقل ۲۰ دقیقه روی صورت بماند. بعد از این مدت می بینید که کم کم خود سیب زمینی هم تغییر رنگ می دهد.این کار کبودی های زیر چشم را کمی روشن می کند.


چرب کردن دور تا دور سیاهی چشم با مخلوطی از نصف قاشق روغن بادام و یک چهارم قاشق آب لیموترش نیز بسیار مفید است؛ این مواد می توانند کمی رنگ پوست را روشن کنند.

گردآوری و تنظیم:گروه سلامت پرشین پرشیا

www.persianpersia.com/health

 

مجله زندگی ایده آل:منبع


8 اشتباه احمقانه که آدم‌های با هوش مرتکب می شوند

حتماً آدم‌ های بسیار باهوش و توانمندی را می‌شناسید که هیچ کار مفیدی انجام نمی‌دهند. آنها ساعت ‌های طولانی کار می‌کنند، به خودشان استرس وارد می‌کنند اما هیچ پیشرفت خوبی نمی‌کنند.

همه ما در طول زندگی عادت ‌های غیر مفیدی پیدا می‌کنیم که ما را از رسیدن به هدف اصلی زندگیمان دور می‌کند. و معمولاً در این دنیا که با سرعت شگرفی پیش می‌رود، حتی متوجه نمی‌شویم که همان اشتباهات را دوباره و دوباره مرتکب می‌شویم. برای اینکه زندگی متوازن و مفید داشته باشید باید طولانی مدت در کاری که راضیتان می‌کند تلاش نموده و از اشتباهاتی که در زیر عنوان می‌گردد دوری کنید.

این 8 اشتباه انسان‌های باهوش است و نشانتان می‌دهیم که چطور از این اشتباهات در امان بمانید:

1. آنها مشغول بودن را با مفید بودن اشتباه می‌گیرند.

سرعتتان را کندتر کنید و این را به یاد بیاورید: بیشتر چیزها هیچ اهمت خاصی ندارند. مشغول بودن معمولاً یک شکل تنبلی ذهنی است—تنبل فکر کردن و با تنبلی عمل کردن. بخاطر همین است که می‌گویند عاقلانه ‌تر کار کنید نه سخت‌تر.

فقط کافی است که یک نگاه به اطرافتان بیندازید. آنها که از همه مشغول‌ ترند بازده کمتری دارند.

افراد پرمشغله همیشه وقت کم می‌آورند. همیشه در تلاش برای رسیدن به سر کار، کنفرانس، میتینگ، جلسات کاری و از این قبیل هستند. معمولاً کم پیش می‌آید که وقت کافی برای خانواده و دور هم بودن داشته باشند، حتی برای خوابیدن هم وقت ندارند.

برنامه پرمشغله‌ شان باعث می‌شود احساس مهم بودن کنند اما این فقط یک توهم است.

راه‌حل: سرعتتان را کم‌تر کنید. نفس بکشید. تعهداتتان را مرور کنید. کارهای مهم را اول برنامه بیاورید. هر زمان فقط یک کار را انجام دهید. از همین حالا شروع کنید. هر دو ساعت یکبار یک وقفه کوتاه برای استراحت داشته باشید. بعد تکرار کنید.

2. وقتشان را صرف دنبال کردن یک دستاورد ساختگی می‌کنند.

رشد شخصی مسئله ‌ای سالم است. رشد شخصی یک دستاورد است. اما تا زمانیکه واقعی باشد. مشکل اینجاست که فشار برای رشد کردن به همراه خود، انگیزه برای راحت‌تر کردن آن رشد می‌آورد. یا اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، برای ساده ‌تر به نظر رسیدن رشد.

بازی‌های رشد که دستاوردهای ساختگی دارند را در اینترنت بارها می‌بینید. خیلی از آنها حاوی محصولات و خدماتی هستند که توسط اسامی معروفی مثل Facebook و Twitter فراهم می‌شوند. هرکدام یک زیربنای روانی دارند که از یک بازی رشد پر از دستاوردهای ساختگی حمایت می‌کنند—جمع ‌آوری امتیازهایی که به فایده موردنظر آن محصول یا خدمات نزدیک باشد.

در Facebook لیست دوستان و در Twitter دنبال‌کنندگان آن.

بله، هرکدام از آنها اگر به تعادل و باهدف استفاده شوند، یک هدف منطقی به دنبال دارد. اما بیشتر افراد اینقدر خود را درگیر سیستم امتیازهای آن بازی می‌کنند که آن دلیل اصلی و قانونی که بخاطر آن شروع به استفاده از آن محصول یا خدمات کردند را به کلی فراموش می‌کنند.

اگر این بازی را فقط برای سرگرمی انجام می‌دهید، و از آن آگاهید، عالی است و هیچ اشکالی ندارد. اما اگر هدفتان به دست آوردن دوستان بیشتر و بیشتر و بالا بردن تعداد دوستان و دنباله‌ روهایتان فقط برای دست یافتن به آن است، دستاوردهایتان کاملاً ساختگی است.

به همین دلیل خیلی مهم است که ذهنتان را روی کاری که می‌کنید و دلیل انجام آن تمرکز دهید.

راه‌‌حل: از خودتان بپرسید: آیا این فعالیت یک تغییر مثبت و محسوس در زندگی من یا فردی دیگر ایجاد می‌کند؟ آیا لازمه یک هدف واقعی است؟ آیا به نظرم اشکالی ندارد که اینکار را فقط به خاطر اینکه از انجام آن لذت می‌برم انجام می‌دهم، فارغ از اینکه فکر کنم برای خودم یا دیگری فایده دارد یا نه؟

3. یاد می‌گیرند یک کار را چطور انجام دهند اما هیچوقت انجامش نمی‌دهند.

متاسفانه تعداد کمی از آدم‌ها طوری زندگی می‌کنند که به آن موفقیتی که همیشه در رویاهایشان بوده دست پیدا کنند. و این یک دلیل ساده دارد:

هیچوقت وارد عمل نمی‌شوند!

علم‌آموزی به این معنا نیست که رشد می‌کنید. رشد زمانی اتفاق می‌افتد که چیزهایی که می‌دانید زندگیتان را تغییر دهند. بیشتر آدم‌ها در سردرگمی کاملند. درواقع آنها زندگی نمی‌کنند. فقط روزها را می‌گذرانند و هیچوقت کاری که لازم است را انجام نمی‌دهند—یعنی دنبال کردن آرزوهایشان.

مهم نیست که نابغه باشید یا دکترای فیزیک کوانتوم داشته باشید، اگر عمل نکنید نمی‌توانید کوچکترین تغییری در زندگیتان ایجاد کنید. بین دانستن خالی و دانستن و عمل کردن تفاوت زیادی وجود دارد. دانش و هوش بدون عمل هر دو بی‌ ارزش هستند. به همین سادگی!

راه‌حل: موفقیت در تصمیم به زندگی کردن—جذب خودتان در فرایند دنبال کردن اهدافتان— نهفته است. پس تصمیم بگیرید و وارد عمل شوید.

4. برای بررسی پیشرفتشان معیار سنجش درستی ندارند.

نمی‌توانید چیزی که به درستی آنرا نسنجیده ‌اید را کنترل کنید و چیزی که می‌سنجید آینده شما را تعیین می‌کند. اگر چیزهای درستی را بررسی نکنید نسبت به فرصت‌هایی که برایتان پدیدار می‌شود کور می‌شوید.

تصور کنید که در کار تجاری کوچکی که انجام می‌دهید، مقرر کنید که میزان مدادها و گیره های کاغذ که مصرف کردید را حساب کنید. آیا این منطقی است؟ خیر! چون مدادها و گیره‌ های کاغذ معیار خوبی از چیزهای مهم برای یک تجارت نیستند. مدادها و گیره‌های کاغذ هیچ تاثیری در درآمد، رضایت مشتری، رشد بازار و از این قبیل نیستند.

اجازه بدهید بعنوان یک مثال عینی از فروشگاه اینترنتی اسم ببریم. بیشتر صاحبین این سایتها که از آن راه زندگی خود را می‌گذرانند، تعداد مشترکین RSS خود را اولین معیار موفقیت سایتشان قلمداد کرده و به دقت آن را بررسی می‌کنند اما نمی‌دانند که تعداد مشترکین RSS یک معیار حیاتی نیست زیرا بیشتر این مشترکین درصد فعالیت بسیار پایینی در سایت میزبان و تولید کننده درآمد آن دارند.

اینکه چه چیز را بسنجید آینده شما را پیشبینی می‌کند. باید چیزهایی را بسنجید که مستقیماً به هدف اولیه شما مرتبط باشد.

راه‌حل: رویکرد مناسب این است که بفهمید هدف اصلیتان چیست و بعد چیزهایی که مستقیماً در رسیدن به آن هدف دخیل هستند را بسنجید. درمورد مثال سایت تجاری، هدف باید "اخذ درآمد از طریق سایت" باشد. و چیزهای کمی که ارزش بررسی را دارند تعداد کلیک‌هایی است که روی تبلیغات، نرخ‌های تبدیل مرتبط، نرخ‌های تبدیل محصولات داخل و فیدبک مشتری/خواننده و از این قبیل می‌باشد.

توصیه ما این است که برای تعیین هدف اصلیتان وقت بگذارید، بعد مهمترین موارد برای بررسی کردن را تعیین کرده و بعد بلافاصله شروع به بررسی کنید. به طور هفتگی اعداد را یادداشت کرده و از آن اطلاعات برای ایجاد یک نمودار روند رشد هفتگی یا ماهانه استفاده کنید تا پیشرفتتان را ارزیابی کنید. بعد عملکردهایتان را بنا به پیشرفت بیشتر توسعه دهید.

5. درگیر ایدآل‌سازی همه چیز می‌شوند.

خیلی از ما ایدآل‌گرا هستیم. معیارهای بالایی برای خودمان در نظر می‌گیریم و بیشترین تلاشمان را می‌کنیم. زمان و توجه زیادی را صرف کار/علاقه‌ مان می‌کنیم تا استانداردهای شخصیمان را بالا نگه داریم. عشق ما به بهترین‌ها باعث می‌شود دست به تلاش‌های بیشتر بزنیم، هیچ ‌وقت دست از کار نکشیم و هیچ وقت از پا ننشینیم. و این اختصاص دادن کامل خود به ایدآل‌ها به ما کمک می‌کند به نتیجه دلخواهمان برسیم. البته تازمانیکه این روش ما را اسیر خود نکند.

اما وقتی اسیر ایدآل‌گرایی شدیم چه اتفاقی می‌افتد؟

وقتی نتوانیم به استانداردهایی که برای خودمان تعیین کرده‌ایم برسیم، ناامید و دلسرد می‌شویم و نمی‌توانیم با چالش های جدید روبه‌رو شویم و یا حتی کاری که شروع‌ کرده‌ایم را تمام کنید. اصرار ما برای رساندن همه چیز به منتهای درجه عالی بودن باعث تاخیرهای زیاد در کارها، استرش شدید و نتیجه نامطلوب می‌شود.

ایدآل‌گراهای واقعی کارها را سخت شروع می‌کنند و برای اتمام آنها هم بسیار سختی می‌کشند.

راه‌حل: دنیای واقعی هیچ پاداشی به ایدآل‌گراها نمی‌دهد. دنیا به کسانی پاداش می‌دهد که کارها را انجام می‌دهند. و تنها راه برای انجام کارها این است که 99% مواقع ایدآل انجام ندهیم. فقط با سالها تمرین و غیرایدآل انجام دادن کارهاست که می‌توانیم به بارقه‌هایی از ایدآل دست پیدا کنیم. پس تصمیم بگیرید. وارد عمل شوید. از نتیجه کار درس بگیرید. و این روش را بارها و بارها انجام دهید. این بهترین راه برای دست یافتن به ایدآل‌هاست.

6. قبل از اینکه برای یک فرصت وارد عمل شوند صبر می‌کنند تا 100% برای آن آماده گردند.

این مورد تا حدودی به مورد بالا مرتبط است اما نکاتی دارد که باید جداگانه درمورد آن بحث شود.

یکی از مهمترین چیزهایی که می‌بینیم افراد باهوش را عقب می‌اندازد بی‌میلی خودشان برای قبول کردن فرصت‌ها فقط به این دلیل است که تصور می‌کنند برای آن آمادگی ندارند. به عبارت دیگر، تصور می‌کنند که به دانش، مهارت و تجربه بیشتری نیاز دارند تا بتوانند برای آن فرصت اقدام کنند. متاسفانه، این طرز فکر جلوی پیشرفت را می‌گیرد.

واقعیت این است که وقتی موقعیت و فرصتی پیش می‌آید هیچکس هیچوقت 100% آماده نیست. چون بیشتر فرصت‌های زندگی ما را مجبور می‌کند از نظر احساسی و عقلی رشد کنیم. این فرصت‌ها باعث می‌شود از منطقه امنمان پا را فراتر بگذاریم و این یعنی اول کار احساس راحتی چندانی نخواهیم داشت. و وقتی احساس راحتی نکنیم، احساس آمادگی هم نمی‌کنیم.

راه‌ حل: یادتان باشد که فرصت‌های استثنایی برای رشد و پیشرفت فردی بارها و بارها در طول زندگی اتفاق می‌افتد. اگر می‌خواهید در زندگیتان تغییر مثبت ایجاد کنید، باید از این موقعیت‌ها استفاده کنید، حتی اگر 100% احساس آمادگی برای آن نکنید.

7. خود را با انتخاب‌های زیاد اشباع می‌کنند.

اینجا در قرن 21 که اطلاعات با سرعت نور حرکت می‌کند و فرصت‌های تغییر و پبشرفت به‌نظر بی‌ انتها می‌رسد، برای انتخاب روند زندگی و کار با موقعیت‌های مختلفی روبه‌رو هستیم. اما متاسفانه، زیاد بودن گزینه‌های انتخاب معمولاً موجب بی‌تصمیمی، سردرگمی و بی‌حرکتی می‌شود.

تحقیقات مختلفی درمورد کار و بازاریابی نشان داده است که وقتی مشتری با انتخاب ‌های مختلفی از محصولات روبه‌رو باشد، خرید کمتری می‌کند. مطمئناً انتخاب از بین سه گزینه بسیار راحت‌تر از بین سیصد گزینه است. اگر تصمیم برای خرید کردن سخت باشد، بیشتر افراد خسته شده و دست از خرید می‌‌کشند.

به همین ترتیب اگر شما هم خودتان را درمعرض تعداد گزینه‌ های انتخاب زیادی قرار دهید، ذهن ناخودآگاهتان خسته می‌شود.

راه‌حل: اگر یک خط تولید را می‌فروشید، سعی کنید ساده باشد. و اگر سعی دارید درمورد چیزی در زندگیتان تصمیم بگیرید، وقتتان را صرف ارزیابی آخرین جزئیات هر انتخاب نکنید. چیزی را انتخاب کنید که فکر می‌کنید برایتان مناسب است و آن را امتحان کنید. اگر موثر نبود، چیز دیگری را انتخاب کنید و پیش بروید.

8. در زندگی خود تعادل ندارند.

اگر از آدم‌ها بخواهید آنچه که از زندگی می‌خواهند را برایتان خلاصه کنند، آن را در کلماتی مثل "عشق"، "موفقیت"، "خانواده"، "شناخت"، "آرامش"، "خوشبختی" و امثال آن خلاصه می‌کنند. اما همه اینها چیزهایی کاملاً متفاوت هستند و بیشتر آدم‌ها همه آن را در زندگیشان می‌خواهند. متاسفانه، تعداد زیادی از آدم‌ها برای رسیدن به این اهداف زندگیشان را درست متعادل نمی‌کنند.

کسی را می‌شناسم که سال گذشته یکصد میلیون تومان از تجارت خود درآمد کسب کرد اما وقتی با من دردودل می‌کرد می‌گفت که افسرده است. وقتی از او دلیلش را پرسیدم گفت چون تنها و خسته است و وقت کافی برای خودش اختصاص نداده است.

یک نفر دیگر را هم می‌شناسم که همیشه و تقریباً همه روز را در ساحل مشغول موج ‌سواری است. او از آندسته آدم‌های مثبت‌اندیش بسیار شاد است که همیشه نیشش تا بناگوشش باز است. اما در یک وَن می‌خوابد و واقعاً محتاج نان شبش است. نمی‌توانم با اینکه این مرد همیشه شاد به نظر می‌رسد داستان زندگیش را یک زندگی موفق بدانم.

اینها دو سبک ‌زندگی تقریباً نامتعادل هستند. میلیون‌ها زندگی دیگر هم مثل اینها وجود دارد.

راه‌حل: وقتی زندگی کاریتان (یا زندگی اجتماعیتان، خانوادگیتان و از این قبیل) پرمشغله باشد و همه انرژیتان در آن نقطه متمرکز شده باشد، خیلی راحت تعادل زندگیتان برهم می‌خورد. بااینکه انگیزه اهمیت زیادی دارد اما اگر می‌خواهید کارها درست انجام شود، باید ابعاد مختلف زندگیتان را متعادل کنید. اینکه یک بُعد زندگی را فراموش کرده و بیشتر وقتتان را صرف یک بُعد زندگی کنید، فقط برایتان خستگی و استرس به همراه خواهد داشت.


باید و نبایدهای ارتباط با جنس مخالف

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 مادربزرگم هر وقت می خواهد ارتباط با جنس مخالف را نهی کند با کلی افتخار می گوید: من پدربزرگت را اولین بار سر سفره عقد دیدم، اصلا کسی از من نظری نپرسید، یک شب خوابیدم و فردا صبح که بیدار شدم خواهرم گفت: دیشب شوهرت دادند!

به او می گویم اگر پدربزرگ را دوست نداشتی و بعد از ازدواج نسبت به او انس و الفت پیدا نمی کردی چه؟ آن وقت همین قدر با افتخار از این که چشم بسته شوهرت دادند یاد می کردی؟ او هم می خندد و می گوید زمانه با زمانه فرق می کند، زمان ما وقتی حرف از خواستگار می شد دختران از شرم تا بناگوش سرخ می شدند. راست می گوید قصه، قصه تغییر زمان است؛ تغییراتی که اگر برایش آماده نشویم حسابی غافلگیرمان می کند. تغییراتی که نه می شود یک تنه در برابرشان قد علم کرد و نه می شود بی چون و چرا قبولشان کرد، با این حال بسیاری از والدین هنوز نمی دانند در مقابل رفتارهایی های مثل ارتباط با جنس مخالف چه تدبیری به کار برند که نه فرزندشان پنهانکاری کند و نه حریم ها را بشکند.

رضوان عباسی می گوید: من از وقتی که دست راست و چپم را شناختم مادرم همیشه در گوشم خوانده بود "دخترا با دخترا، پسرا با پسرا"، هیچ وقت حق هم صحبتی یا همبازی شدن با هیچ پسری را نداشتم، اگر مادر و پدرم به مهمانی دعوت می شدند، آمدن یا نیامدن من بستگی به این داشت که آن خانواده فرزند ذکور داشته باشد یا نداشته باشد! آن قدر از ارتباط با جنس مخالف منع شده بودم که وقتی به سن نوجوانی رسیدم از هر فرصتی استفاده می کردم تا این قانون را زیرپا بگذارم، بالاخره آنها که نمی توانند در هر جایی پشت سر من بیایند و مراقبم باشند، نمی توانند هر روز گوشی تلفن یا اینترنتم را چک کنند. گاهی فکر می کنم اگر آنها این قدر مرا محدود نمی کردند شاید من هم کمتر برای هم صحبتی با جنس مخالفم تمایل داشتم.

قید و بندهای افراطی و سهل گیری های تفریطی، نتیجه ای یکسان به بار می آورد، والدین نه باید آن قدر حساسیت به خرج دهند که فرزند در انتظار یک لحظه غفلت بنشیند و نه آنقدر بی توجه باشند که فرزند بین راه درست و غلط هیچ تفاوتی را نشناسد. زمانی که والدین با روشی سختگیرانه و پرخاشگرانه با فرزندشان برخورد می کنند، اولین نتیجه ای که حاصل می شود پنهانکاری و سکوت است، فرزندان یاد می گیرند تا هر مساله ای را که با جنس مخالفشان مرتبط است پنهان کنند. والدین باید به دنبال فرصت های مناسب باشند تا خودشان در این باره با فرزندانشان صحبت کنند. این فرصت ها معمولا هنگام دیدن یک فیلم خاص، یا خواندن صفحه حوادث رومه و بازگو کردن خاطرات دوران نوجوانی میسر می شود.

در همین زمان ها هم هست که والدین میزان شناخت فرزندان و نوع نگاه او به این مقوله را درمی یابند. یکی دیگر از مضرات کنترل های اینچنینی، این است که دختران و پسران در برقراری ارتباط و شناخت جنس دیگر دچار مشکل می شوند. مرتضی که در حال گذران دوره کارشناسی ارشدش در یک رشته فنی مهندسی است، می گوید: پدر و مادرم همیشه مراقب بودند که من هوش و حواسم به درس باشد، زمانی که دانشگاه قبول شدم و به تهران آمدم، مادرم مرا مدیون کرد که جز درس به چیز دیگری فکر نکنم، من هم از یک سو می خواستم نسبت به والدینم متعهد باشم و از سوی دیگر اصلا بلد نبودم با یک دختر حرف بزنم، چه برسد به ارتباط دوستانه و زیرپا گذاشتن تعهدات! در دوره ارشد به یکی از همکلاسی هایم علاقه مند شدم، یک سال طول کشید تا این علاقه را با کلی واسطه تراشیدن به او بگویم. حتی نمی توانستم خودم را درست به او معرفی کنم، آخرش هم جواب رد شنیدم. من با وجودی که تحصیلات خوبی دارم و در یکی از بهترین دانشگاه های تهران درس می خوانم، اما هیچ اعتماد به نفسی برای صحبت کردن با دختران ندارم، هر وقت جلوی آینه می ایستم حس می کنم زشت و بدقواره ام.

این که فرزندان درس را در اولویت برنامه های خود بگذارند خوب است، اما والدین باید در کنار درس به آنها مهارت های زندگی را نیز بیاموزند؛ مهارت هایی مثل چگونگی برقراری روابط موثر، حل مساله، مدیریت هیجانات، مهارت تصمیم گیری، مهارت نه گفتن و . این مهارت ها به فرزندان کمک می کند تا تحت فشار همسالان یا بر اثر هیجانات منفی به سمت برقراری ارتباط های آسیب زا نروند. ضمن اینکه برای این آموزش های غیردرسی وقت و بودجه و برنامه مورد نیاز است، کلاس های مهارت زندگی، مراجعه به مشاوران، صحبت کردن با نوجوانان و به اشتراک گذاری تجربیات می تواند به کودکان مهارت تفکر نقاد را بیاموزد.

در مقابل خانواده هایی که سختگیری های غیرمنطقی اعمال می کنند، گروهی دیگر از خانواده ها هستند که گمان می کنند با آزاد گذاشتن فرزندان بخصوص در عرصه ارتباط با جنس دیگر، فرزندشان هم به شناخت کافی دست پیدا می کند و هم این که لااقل دور از چشم او دست به کاری نمی زند در واقع والدین حاضر می شوند برای به دست آوردن اطلاعات کافی از ارتباطات فرزندانشان به آنها باج بی قید و بندی بدهند، غافل از این که این آزادی بی قاعده فرزندشان را به دام تنوع طلبی و بی مسئولیتی می اندازد. کسی که هر چند وقت یک بار یک رابطه عاطفی بدون تعهد را تجربه می کند بسختی می تواند به تعهد ازدواج هم پایبند بماند.

شهریار که بیست و هفت ساله است، می گوید: "من هیچ وقت از طرف والدینم محدودیتی نداشتم، از وقتی که خودم را شناختم مورد توجه فامیل و دوستان بودم، پدر و مادرم هم از این که مرکز توجه بودم خوشحال می شدند. یادم می آید در دوران نوجوانی با دوستانم شرط بندی می کردم که مثلا با فلان دختر دوست شوم، بعد از چندبار آزمون و خطا هم همیشه من برنده بودم.

اوایل این بازی به من حس غرور می داد، اما بعد از مدتی از آن خسته شدم و سعی کردم روابطم را نزدیک تر کنم، ولی دیگر دور از چشم پدر و مادرم، چون می دانستم با روابط نزدیک تر از یک دوستی ساده، مخالفند. برقراری روابط جنسی جدای از خطراتی که برایم داشته باعث شده هم از خودم و هم از همه زن ها بدم بیاید. اصلا نمی توانم به هیچ کس اعتماد کنم و حتی فکر ازدواج هم آزارم می دهد. والدین باید دقت کنند که هر چقدر سن شروع رابطه با جنس دیگر کمتر باشد، نوجوان به احتمال بیشتری در خطر مشکلات رفتاری و ناراحتی های روانی قرار می گیرد. شاید بهتر این باشد که از والدین بخواهیم آگاهی های خود را در این زمینه افزایش دهند که هر دوره سنی نیازهای خاص خودش را می طلبد.

بسیاری از والدین از این که درباره رابطه با جنس مخالف سخن بگویند، خجالت می کشند. بهتر است مادران با دختران و پدران با پسران درباره این روابط سخن بگویند و از گفتن جزئیات بیشتر هم خجالت نکشند، برخی والدین گمان می کنند سخن گفتن در این باره نوجوانشان را از نظر جنسی فعال می کند، در حالی که وقتی منبع اصلی اطلاعات از جانب والدین باشد، نوجوان کمتر به سمت روابط جنسی گرایش پیدا می کند.

اگر پدر یا مادری نمی خواهد در این زمینه با فرزندش صحبت کند، می تواند از یک بزرگ تر دیگر که مورد اعتماد او و فرزندش است بخواهد این کار را انجام دهد. به خاطر داشته باشید اکنون هیچ دوره آموزشی رسمی و تائیدشده ای برای اطلاع رسانی به فرزندان وجود ندارد، نه در مدرسه و نه حتی در دانشگاه، جوانان و نوجوانان آموزشی برای ارتباط عاطفی موثر نمی بینند و همین مساله است که مداخله درست و منطقی والدین را ضرورت می بخشد.

روان شناسان در این رابطه معتقدند که بهتر است ارتباط دختران و پسران در یک چارچوب مشخص و هدفمند باشد. اگر این ارتباط با هدف ازدواج صورت گرفته است، دو طرف قبل از هر فکر جدی برای آینده باید خود را بشناسند و ملاک های اساسی ازدواج را بدانند، ضمن این که مراقب باشند این ارتباط به صمیمیت و رابطه عاطفی کشیده نشود تا در صورت به نتیجه نرسیدن صحبت ها و سازگار نبودن معیارها با قطع ارتباط هر دو طرف ضربه نخورند.

مطلع بودن والدین سبب می شود ارتباط شکل رسمی و قانونمندی داشته باشد، ضمن اینکه نباید فراموش کرد در جامعه ایرانی ازدواج ارتباط بین دو خانواده است، نه فقط دو نفر​و نکته دیگر اینکه تا زمانی که فرزندان از تصمیم خود مطمئن نشده اند جز خانواده ها، کس دیگری در جریان این ارتباط نباشد. هم جوانان و هم خانواده ها از همان ابتدای آشنایی با مشاورینی باتجربه و آگاه م کنند، تا یک چشم سوم آشنا با این حوزه آنها را در تصمیم گیری یاری کند.
 

نوشته شیما نادری در رومه جام جم


من این حرفا حالیم نیست، فقط میخوام خوشگل بشم، همین و بس !

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 مکان: مطب یك پزشک
شخصیت ها: دختر خانومی جوان و یک دکتر دارای دکترای افتخاری از دانشگاه هاروارد در رشته جلبک شناسی

دکتر: میدونستید هزینه این عمل چیزی در حدود بودجه یک سال کشور گینه بیسائو هست؟
دخترجوان: بله آقای دکتر بابام بهم قول داده بود اگه کنکور قبول بشم خرج جراحی پلاستیکم رو بده.

دکتر: میخواهید عمل کنید پس؟
دخترجوان: آره دیگه. خوب میدونید مشکلات برای یه دختر دم بخت خیلیه. همش میگن صورتش کجه دماغش درازه چشماش کوچیکه صورتش لاغره و از اینجور حرفها.

دکتر: خطراتش رو میدونید؟
دخترجوان: نه! مگه خطری هم داره؟

دکتر: خب شما میخواهید چه عملی بکنید؟
دخترجوان: گونه هام و پلک هام و پوستم و زیر گردنم رو و چربی های بدنم رو ساکشن کنم.

دکتر: هفتاد ساعت بیهوشی داریم. هشت ماه دوران نقاهت و رژیم غذایی خاص مثلا هر روز باید یک لیوان روغن کرچک بخورید و مقادیری برگ درخت نارنج و ممکنه تا آخر عمر در حالت اسهال اونهم از نوع بدخیمش بمونید تازه اگه از هفتاد ساعت بیهوشی جان سالم به در ببرید و تو اون ساعت ها حافظه خودتون رو از دست ندید. ممکنه اسم خودتون رو فراموش کنید و خانواده خودتون رو نشناسید.

دخترجوان: (با کمی تردید) اون وقت خوشگل میشم؟ میتونم شوهر کنم؟
دکتر: امکانش هست باید ببینیم بدنتون چقدر جواب میده.

دخترجوان: من حاظرم بخاطر اینکه روی اون دختر خالم رو که دماغش رو عمل کرد کم کنم همه خطراتش رو قبول کنم.
دکتر: باید یه فرم پر کنید که تمام عوارض عمل رو به عهده میگیرد و در صورت بروز هر اتفاقی هیچ مسئولیتی به گردن ما نیست. میدونید که بهداشت جدیدا خیلی سخت میگیره.

دخترجوان: همش رو بدید امضا میکنم تو فقط منو خوشگل کن دكتر تا بتونم با یه جوون خوش تیپ ازدواج کنم.
دکتر: جدیدا بر اثر تحریم ما از مواد داخلی استفاده میکنیم شما که مشکلی ندارید؟

دخترجوان: مثلا چی؟
دکتر: مثلا به جای سیلی ممکنه از چوب پنبه استفاده کنیم و یا از غضروف مرغ برای شکل دادن به دماغ شما و برای سفیدی پوستتون از گچ ساختمانی استفاده کنیم و برای سفت کردن سینه هاتون از سیمان سفید. شما که مشکل ندارید؟

دخترجوان: اون وقت دماغم صاف میشه؟
دکتر: به شرطی که مثل اون دفعه شاغول مش غلام خراب نباشه و طراز باشه.

دخترجوان: یعنی اون وقت خوشگل میشم؟
دکتر: اگه جناب عزراعیل بی موقع سر و كله اش پیدا نشه بعد از این عمل آره.

دخترجوان: خب پس زود منو عمل کنید آقای دکتر.
دکتر: خب برید تو اتاق بغلی تا بیهوشتون کنند.
دکتر: آخ راستی یادم رفت ما ماده بیهوشی نداریم تو اون اتاق با یه بیل میزنند تو سرتون تا بیهوش بشید لطفا جیغ نزنید چون ما هنوز مراحل مجوز گرفتنمون از بهداشت سپری نشده خودتون که میدونید اینروزها چقدر سخت مجوز درمانگاه زیبایی میدن.

دخترجوان: مرسی، باشه نترسید قول میدم جیغ نزنم، ولی آقای دكتر شما هم باید قول بدی كه من خیلی خوشگل بشم ها.
دکتر: ممنون که با ما همکاری می کنید برای رسیدن به نهایت خوشکلی .

چند لحظه بعد : بدلیل موجود نبودن بیل ناچارا با ابزاری شبیه كلنگ این بیهوشی انجام شد كه در نتیجه دختر نتوانست به قولش عمل كند و متاسفانه پس از كشیدن جیغی بلند بلافاصله به خواب ابدی فرو میرود. خدایش بیامرزد که در حسرت زیبایی ناكام ماند و خلاصه دار فانی را وداع گفت. و این درس عبرتی شد برای دیگر دختران زیبا پسند تا به متدهای زیبایی عصر حاضر زیاد اعتماد نكنند.

پیام اخلاقی : البته این یك نمایشنامه به سبك روحوضی بود كه اجرا شد ولی بطور كلی زیبایی خوبه، تا اندازه ای هم ملاک هست، خرج کردن برای زیبایی هم تا اندازه ای بد نیست، ولی هیچ تعریفی جامع تر از این نیست كه شما دختر خانم های ایرونی باید قدر زیبایی واقعی خودتون رو بیشتر بدونید و تحت تاثیر اینگونه مسائل نباید خوشگلی خدادادی و اورجینال رو ناشیانه دستكاری كرد ! اینطور نیست ؟


خـداونـد از نـگاه ملاصـدرا


خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان
اما بقدر فهم تو کوچک میشود
و بقدر نیاز تو فرود می آید
و بقدر آرزوی تو گسترده میشود
و بقدر ایمان تو کارگشا میشود
و به قدر نخ پیر ن دوزنده باریک میشود
و به قدر دل امیدواران گرم میشود

یتیمان را پدر می شود و مادر
بی برادران را برادر می شود
بی همسرماندگان را همسر میشود
عقیمان را فرزند میشود
ناامیدان را امید می شود
گمگشتگان را راه میشود
در تاریکی ماندگان را نور میشود
رزمندگان را شمشیر می شود
پیران را عصا می شود
و محتاجان به عشق را عشق می شود

خداوند همه چیز می شود همه کس را
به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس

بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا
و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبان هایتان را از هر گفتار ِناپاک
و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار

و بپرهیزید
از ناجوانمردیهــا
ناراستی ها
نامردمی ها!

چنین کنید تا ببینید که خداوند
چگونه بر سر سفره ی شما
با کاسه یی خوراک و تکه ای نان می نشیند
و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد
و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند
و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند

مگر از زندگی چه میخواهید
که در خدایی خدا یافت نمیشود؟
که به شیطان پناه میبرید؟
که در عشق یافت نمیشود
که به نفرت پناه میبرید؟
که در حقیقت یافت نمیشود
که به دروغ پناه میبرید؟
که در سلامت یافت نمیشود
که به خلاف پناه میبرید؟
و مگر حکمت زیستن را از یاد برده اید
که انسانیت را پاس نمی دارید ؟!
 


از سخنان ملاصدرای شیرازی

 



بیت کوین رایگان


بیت کوین رایگان واقعیت دارد؟ هم بله هم نه. در واقع، باید این سوال را به دو سوال مجزا تقسیم کرد. آیا جایی هست که در ازای کاری به ما بیت کوین بدهد؟ بله. آیا جایی هست که محض رضای خدا به ما بیت کوین بدهد؟ به هیچ عنوان.

نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود.»

پنیر رایگان فقط در تله موش پیدا می‌شود.»

دو جمله بالا خیلی کلیشه‌ای هستند و احتمالاً بارها آنها را شنیده‌اید، اما این چیزی از درستی آنها کم نمی‌کند. می‌توانید بدون خرید بیت کوین، آن را به‌دست بیاورید، اما نباید فکر کنید که کسی عقلش را از دست داده و حاضر است بیت کوین‌های ارزشمندش را بدون هیچ چشم‌داشتی اهدا کند.

البته در ماه‌های اولیه عمر بیت کوین (سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰)، افراد فعال در این حوزه و کسانی که عاشق بیت کوین بودند، برای آشنا کردن مردم با این پدیده، بیت کوین رایگان اهدا می‌کردند. در آن زمان بیت کوین ارزش ناچیزی داشت و قیمت چند هزار واحد از آن به ۱۰۰هزار تومان هم نمی‌رسید. اما بیت کوین دیگر آن دوران را گذرانده است. در زمان نگارش این مقاله، قیمت بیت کوین حدود ۸,۸۰۰ دلار (بیش از ۱۵۰ میلیون تومان) است و دیگر کسی حاضر نیست به این سادگی بیت کوین رایگان به کسی بدهد.

اگر هنوز هم به دنبال بیت کوین رایگان هستید، یک خبر بد و یک خبر خوب برای شما داریم. خبر بد این است که امروزه بیشتر راه‌های دریافت بیت کوین رایگان به روشی برای سوء‌استفاده از شما تبدیل شده‌اند. اغلب این روش‌ها وقت زیادی از شما تلف می‌کنند، درآمد بسیار ناچیزی دارند و با فعالیت خود فقط باعث می‌شوید تا جیب افراد دیگری پر شود. خبر خوب اینکه بیت کوین تا هشت رقم اعشار قابل تقسیم است. یعنی به عنوان مثال، می‌توان به جای ۱ بیت کوین کامل، ۰.۰۰۰۱ از آن دریافت کرد که امروز ارزشی ندارد، اما چند سال دیگر شاید صدها برابر شود.

یکی از روش های دریافت بیت کوین رایگان این لینک  هستش که بدون دریافت هیچ گونه هزینه ای قادر خواهید بود، بیت کوین رایگان دریافت کنید  و پس از افزایش آن می توانید به کیف پول انتقال و در صرافی ها آن را به دلار یا تومان چنج کنید.

برای استفاده با ما همراه باشید:

1. ابتدا از طریق لینک زیر وارد سایت بشید:

https://cryptotabbrowser.com/16265096

سپس متناسب با سیستم عامل خود نرم افزاری که شبیه به مرورگر کروم است رو دانلود کنید.

پس از نصب و اجرا یک گزینه نارنجی رنگ یا حرف C کنار مرورگر باز میشه و اگر روی اون کلیک کنید میتوانید به راحتی توی سایت ثبت نام کنید. (دقت داشته باشید مرورگر cryptotab باشه).

سعی کنید با ایمیلی که باهاش سر و کار دارید و رمز و پسوردش از یادتون نمیره ثبت نام کنید.

پس از ثبت نام کافیه به کار خودتون برسید و بزارید با روشن نگه داشتن سیستم بیت کوین هم برای شما استخراج بشه!

اگر مداوم از سایت استفاده کنید، بعد یک ماه بیت کوین کافی برای برداشت جمع آوری میکنید.

البته این نکته رو هم بگم که بیت کوین سال 2021 به اوج خودش میرسه، پس همین حالا شروع کن و کسب درآمد کن!

نکته دیگه اینکه برای خودتون زیرمجموعه بگیرید که سریع تر بیت کوین دریافت کنید.

امیدوارم موفق باشید.



آخرین جستجو ها

فروشگاه سارینا شاپ molifiter dream Kevin's page Merrill's page toebreathtaimo عزیزان من فیلم ها و ویدیو های ساخت و تولید ruspahearci وبلاگ هدی نت با مدیریت حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور